ٖ تنظیمات قالب
امروز : یکشنبه 31 فروردین 1404
  • 1397/02/03 - 16:10

لنین و امپریالیسم

لنین معتقد است که بر اثر نفوذ امپریالیسم، همه مناطق در جهان تحت نفوذ کشورهای سرمایه‌داری درآمده است. تقسیم‌بندی مجدد در هر زمان امکان پذیر است، اما نه یک تصرف جدید. در امپریالیسم، فقط شاهد حضور مستعمرات و کشورهای صاحب مستعمر نیستیم. بلکه با یک شبه استعمار نیز سروکار داریم؛ وضعیتی که در آن کشورهای مستقل سیاسی در شبکه‌ای از وابستگی‌های دیپلماتیک و مالی قرار گرفته‌اند.


همانگونه که ابرها ،طوفان را همراه می آورند،امپریالیسم نیز جنگ را به دنبال می آورد.
این جملات توسط ولادمیر ایلیچ اولیانف مشهور به لنین، به سال 1916 در یک کتابچه کوچک نوشته شده است؛ "امپریالیسم، بالاترین مرحله سرمایه داری درست دو سال پس از آغاز جنگی ویرانگر در اروپا؛ این جنگ وحشیانه که با حمله یک کشور به دیگر کشورهای بزرگ اروپایی آغاز شد، تحلیل مارکسیستها درباره تطور سرمایه داری را تایید نمود.
در واقع، برای لنین امپریالیسم به عنوان " بالاترین مرحله سرمایه داری" دارای 5 مرحله اصلی است :



1.جایگزین شدن انحصار به جای رقابت آزاد



2.تمرکز تولید



3.ادغام سرمایه بانکی و صنعتی در "سرمایه مالی



4.صدور سرمایه و شکل گیری کارتل های بین المللی و در نهایت



5.تکمیل تقسیم جهان میان قدرتهای بزرگ


در سال‌های اخیر، مفاهیم «امپریالیسم» و «امپراتوری سرمایه داری» در مطالعات انتقادی جهانی شدن اهمیت یافته است.لنین می گوید :
امپریالیسم نوعی سرمایه داری انحصاری است که از پنج عامل نشات می گیرد:


تمرکز تولید و انحصار به عنوان خصوصیت اصلی سرمایه


سرمایه مالی و الیگارشی مالی که بهترین نوع آن آمیختن فعالییت بانکها و صنعت است که تضاد را زیاد می کند.


صدور سرمایه بوسیله انحصار ها


تقسیم ارضی جهان بین اتحادیه های انحصاری که متعلق به دولت های بزرگ و سرمایه دار است.




تبیین زیست شناختی - اجتماعی امپریالیسم:


تبیین آنها از امپریالیسم ،ریشه زیست شناسی اجتماعی دارد. پدیده امپریالیسم و نظامی گری جزء خوی و ذات امپریالیسم است ،از دیدگاه زیست شناسی ، زندگی گرگها را مثال می زنند که سلطه پرست و درنده هستند.پس معتقدندکه این درندگی در درون امپریالیستها وجود دارد.


تبیین ایدئولوژیکی امپریالیسم:


تجربه تاریخی اروپا با نظام ایدئولوژیک ،همه گویای نوعی حکومت توتالیتری هستند که مجری سیاست های امپریالیستی در صحنه های جهانی و بین المللی است و در ذات هر نوع نظام سیاسی یک ایدئولوژی وجود دارد که از طریق ایجاد رژیم سیاسی بوجود می آید.

از نظر لنین، امپریالیسم پنج ویژگی دارد:



تمرکز تولید و سرمایه به مرحله ای رسیده است که انحصارها را ایجاد می کند و نقش مهم و سرنوشت‌سازی در زندگی اقتصادی ایفا می کند؛


ادغام سرمایه بانکی با سرمایه صنعتی و ایجاد بر اساس «سرمایه مالی»؛ یک الیگارشی مالی؛


صدور سرمایه که به شدت مهم بوده است؛ زیرا از صدور کالاها متمایز بود؛


شکل گیری انحصارهای سرمایه‌داری بین المللی که جهان را بین خودشان تقسیم می کنند؛


تقسیم منطقه‌ای کل جهان، بین بزرگ‌ترین قدرت‌های سرمایه داری کامل شده است.



لنین، امپریالیسم را بدین شکل تعریف می کند:سرمایه داری در آن مرحله‌ای از توسعه است که سلطه انحصارها و سرمایه مالی خودش را ایجاد کرده است؛ درآن، صدور سرمایه اهمیت قابل توجهی پیدا کرده؛ تقسیم همه مناطق جهان در بین بزرگ‌ترین قدرت های سرمایه داری جهان کامل شده است. لنین به داده تجربی که در زمان او بود، توجه دقیقی کرد. او «کار مقدماتی گسترده» را برای پژوهش خویش درباره امپریالیسم عهده دار شد که در «21 یادداشت او در باب امپریالیسم»15 مستند شده16 و دربردارنده یادداشت‌هایی درباره 150 کتاب و 240 مقاله بود.



لنین معتقد بود که تحت سلطه امپریالیسم، شرکت‌های بزرگ بر اقتصاد غالب هستند. آنها در بین خودشان، حوزه های نفوذ و بازارها را تقسیم می کنند و از کارتل ها، سندیکاها و تراست‌ها استفاده می کنند. سرمایه مالی با مسائلی چون منابع مواد خام، صدور سرمایه، «حوزه‌های نفوذ»، حوزه های تجارت خوب، امتیازهای انحصاری، سودهای انحصاری و غیره و بالاخره، منطقه اقتصادی به طور کلی دست به گریبان است.



لنین معتقد است که بر اثر نفوذ امپریالیسم، همه مناطق در جهان تحت نفوذ کشورهای سرمایه‌داری درآمده است. تقسیم‌بندی مجدد در هر زمان امکان پذیر است، اما نه یک تصرف جدید. در امپریالیسم، فقط شاهد حضور مستعمرات و کشورهای صاحب مستعمر نیستیم. بلکه با یک شبه استعمار نیز سروکار داریم؛ وضعیتی که در آن کشورهای مستقل سیاسی در شبکه‌ای از وابستگی‌های دیپلماتیک و مالی قرار گرفته‌اند.
اما یک شبه‌مستعمره و کشورهای مستقل سیاسی هم وجود دارند که در شبکه وابستگی دیپلماتیک و مالی قرار گرفتند.88 وابستگی رسمی تحت سلطه امپریالیسم، در زنجیره عملیات سرمایه مالی جهانی به یک پیوند تبدیل می شود.89شاخص هایی که لنین برای پنجمین شاخص استفاده می کند، عبارتند از: توسعه درصد مناطقی که متعلق به قدرت های استعماری اروپایی و توسعه ‌اندازه حوزه و تعداد جمعیت تحت کنترل قدرت های استعماری مشخص است.
عوامل پیش گفته شاید چندان مهم نباشد، اما جنگ علیه افغانستان و عراق، تروریسم جهانی و جنگ بالقوه آینده علیه کشورهایی مثل ایران، پاکستان، سوریه، لبنان، ونزوئلا یا بولیوی نشان می دهد که جنگ برای تأمین تأثیر اقتصادی و ژئوپولتیک و هژمونی، یک ویژگی ذاتی امپریالیسم نوین و امپریالیسم به طور کلی است.



هر چند سرمایه گذاری، تجارت، تمرکز، فراملیتی شدن، نئولیبرالی شدن، تطبیق ساختاری و مالی شدن جزو استراتژی های اقتصادی امپریالیسم هستند که در ابزارهای نظامی نمی توان طبقه بندی کرد و همه مناطق را با قدرت های امپریالیستی نمی‌توان کنترل کرد. در نتیجه، برخی مقاومت ها ظهور خواهند کرد. برای در برگرفتن این ضد جنبش ها، غلبه بر بحران ها و تأمین نفوذ اقتصادی برای سرمایه در نمونه اخیر، جنگ، گزینه نهایی است؛ استمرار و تداوم امپریالیسم با استفاده از ابزارهای غیر اقتصادی و در راستای تقویت اهداف اقتصادی.



جنگ امریکا در عراق و افغانستان، تأیید عملی حضور ویژگی پنجم امپریالیسم در جهان امروز است. تضادها و اختلافات نظامی که هدفش، کنترل منطقه ای و هژمونی جهانی و ضد هژمونی است، ویژگی‌های اصلی امپریالیسم نوین است.


لنین معتقد بود که امپریالیسم سبب انضمام و ظلم فزاینده و در نتیجه، مقاومت فزاینده شده است.97 حملات 11 سپتامبر و ظهور تروریسم جهانی را می توان به عنوان یک واکنش به تأثیر فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جهانی امریکا تفسیر کرد. این امر منجر به دور و تسلسل جنگ جهانی شد که حوزه‌های تأثیر و نفوذ غربی و تروریسم جهانی را ایجاد و تأمین می‌کند و می‌کوشد سبک های زندگی غربی و سلطه غربی را نابود کند.





عبارت خود را درج و جهت جستجو "Enter" را بفشارید

تغییر اندازه فونت:

تغییر فاصله بین کلمات:

تغییر فاصله بین خطوط:

تغییر نوع موس:

تغییر نوع موس:

تغییر رنگ ها:

رنگ اصلی:

رنگ دوم:

رنگ سوم: