گاهی به شکستهای سیاست سازش با دشمن صهیونیست و تغییر معادلات به سود جریان مقاومت
شکوه مقاومت
ظلمی که چند دهه قبل در فلسطین بنیان گذاشته شد عادی نمیشود حتی به ضرب زور و تزویر. اسلو، طرح دو دولت و معامله قرن همگی ابتر ماندهاند.
۲۲ مهرماه ۱۳۷۳ نروژ؛ شمالیترین کشور اروپایی در حاشیه قطب شمال که حتما در آن روزها آب و هوای سردی را تجربه میکرده. در سرمای پاییز اسلو اما رسانهها دور هم جمع شده بودند تا مراسم صلح را پوشش دهند. دشمنان دیروز حالا در نروژ جمع شده بودند تا عکس دستهجمعی بگیرند و جایزه صلح نوبل را به رسانهها نشان دهند! اسحاق رابین و شیمون پرز از سمت رژیم صهیونیستی و یاسر عرفات از سمت سازمان آزادیبخش فلسطین. چریک فلسطینی که روزگاری آرمانش بیرون راندن صهیونیستها از فلسطین بود حالا در کنار دو دشمن سابق صهیونیست خود ایستاده و در حالی که مدال و لوح یادبود صلح نوبل را در دست داشتند رو به عکاسان عکس یادگاری میگرفتند!! عرفات در پیمان اسلو رسما اشغالگری صهیونیستها را با به رسمیت شناختن اسرائیل پذیرفت و کاربرد خشونت را محکوم کرد. او در ازای بعضی امتیازات کوچک مانند ایجاد تشکیلاتی برای اداره بعضی مناطق فلسطینینشین، اشغال فلسطین را به رسمت شناخت. صهیونیستها در ازای به رسمیت شناخته شدن موجودیتشان تن به تاسیس یک شورای اداری داده بودن برای اداره بعضی مناطق فلسطینینشین. شورایی که یک دولت نبود و قرار بود صرفا خدمات شهری و اجتماعی شهروندان را تأمین کند و البته حق قانونگذازی و تصمیمگیری در مورد سیاست خارجی و امنیتی و امور دفاعی را هم نداشت. تکلیف بیش از ۳ میلیون آواره فلسطینی خارج از اراضی اشغالی هم معلوم نبود. بیتالمقدس هم همچنان در دست صهیونیستها بود. روند سیاسی و اقتصادی و امنیتی کل فلسطین همچنان در اختیار صهیونیستها بود. حالا نزدیک به سه دهه از سازش با دشمن اشغالگر میگذرد و بنا به قول مشهور، عرفات توسط همان دشمنی که با او سازش کرده بود ترور بیولوژیک شد.
تنها فایده سازش!
'هم فلسطینیها؛ هم صهیونیستها!'؛ مبنای طرح 'دو دولت' در قضیهی فلسطین همین عبارت چهار کلمهای! است. سیاستی که حقیقت آن به رسمیت شناختن رژیم جعلی و ساختگی و نامشروع صهیونیستی بود و عملا هم کمترین دستاوردی برای ملت فلسطین نداشته است. از نظر تاریخی، شکست دولتهای عربی در مواجهه نظامی با رژیم صهیونیستی برخی سران دولتهای عربی را به این سو سوق داد که به سازش با دشمن صهیونیست روی بیاورند. امید این جماعت به گرفتن یک حق مسلم از طریق سازش در حالی که نتواستهاند آن را با توسل به مبارزه از دشمن باز پس گیرند طنز تلخ تاریخ است چراکه واقعیت جاری در «میدان» کفه ترازو و معادلات را کاملا به نقع صهیونیستها سنگین کرده بود.
گذشت زمان نشان داد که نه تنها رژیم صهیونیستی اهل تن دادن به تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی نیست بلکه اینگونه طرحها تا امروز به هیچوجه مانع از گسترش و پیشروی ساخت شهرکهای صهیونیستی و آزادی سرزمینهای اشغالی هم نشده است. حقیقت این است که طرحهایی مانند دو دولت و مذاکرات بعدی که همگی از سیاست سازش ناشی شده است صرفا تا آنجا برای صهیونیستها ارزش دارند که در مسیر مقاومت فلسطینی دستانداز ایجاد کرده و حکم یک سپر دفاعی و منطقه حائل را برای مهار مقاومت ایفا کنند. با این همه اما گذشت زمان عبرتی تاریخی را در مسئلهی فلسطین پیشروی همگان نهاد: «فرصتی که به روند سازش داده شد، آثار مخرّبی در مسیر مقاومت و مبارزهی ملّت فلسطین به همراه داشت، امّا تنها فایدهی آن، اثبات نادرستی تصوّر واقع بینی در عمل بود. اساساً روش و طریقهی شکلگیری رژیم صهیونیستی به گونهای است که نمیتواند از توسعهطلبی و سرکوبگری و تضییع حقوق حقّهی فلسطینیان دست بردارد؛ زیرا موجودیّت و هویّت آن در گرو نابودی تدریجی هویّت و موجودیّت فلسطین است. چه، آنکه موجودیّت نامشروع رژیم صهیونیستی، در صورتی قابلیّت استمرار خواهد داشت که بر ویرانههای هویّت و موجودیّت فلسطین بنا شود.» ۱۳۹۵/۱۲/۰۳
کور نمیتواند عصاکش کور دگر شود!
اما علیرغم تجربهی تاریخی سازش بازهم برخی دولتها این سیاست خسارتبار را دنبال میکنند و به دنبال ارتباط برقرار کردن با رژیم صهیونیستی هستند: «اینکه ما خیال کنیم راه کمک به فلسطینیها ارتباط گرفتن و ایجاد رابطه با رژیم صهیونیستی است، جزو آن اشتباهات بسیار بزرگ است. چهل سال قبل از این، مصریها این خطا را کردند؛ مصر و اردن با رژیم صهیونیستی ارتباط برقرار کردند؛ آیا جنایات رژیم صهیونیستی در این چهل سال کم شد؟ نه، ده برابر شد.» ۱۴۰۱/۰۲/۰۶ جلوه دیگری از این سیاست هم در طرح موسوم به «معامله قرن» جلوهگر شد. طرحی که طبق آن بیتالمقدس پایتخت رژیم صهیونیستی میشود و «حق بازگشت فلسطینیها» به سرزمینشان هم منتفی میشود. توطئهای که البته طراح و صحنهگردان اصلی آن آمریکاییها بودند: «[طرح معاملهی قرن] نشانهی خباثت و دغلکاری آمریکاییها است. حالا صهیونیستها که به جای خود، آنکه معلوم است، امّا آمریکاییها با این کار نشان دادند چقدر خبیث و چقدر دغلکارند. چرا؟ برای خاطر اینکه آنها آمدهاند با یک طرف دیگری که همان صهیونیستها هستند، معامله کردهاند، موضوع معامله یک چیزی است که متعلّق به آنها نیست؛ مال فلسطینیها را با همدیگر معامله کردهاند و یکی داده، یکی گرفته! این خباثت نیست؟ این دغلکاری نیست؟ فلسطین، مال فلسطینیها است؛ شما چهکاره هستید که بیایید راجع به فلسطین تصمیم بگیرید که بیتالمقدّس این جور باشد، فلان جا این جور باشد، مرکز حکومت فلسطین در فلان جا باشد؟ به شما چه؟ شما چه کسی هستید؟» ۱۳۹۸/۱۱/۱۶ با این همه اما نکتهی جالب ماجرا در تحولات سازشطلبانهی برخی دولتهای عربی این است که «برخی دولتهای عربی به آمریکا گفتهاند در حلّ مسئلهی فلسطین شتاب کند، اگر منظور آنان این است که پیش از بیرون رفتن از منطقه، هر مانع را از سر راه تثبیت رژیم غاصب بردارد، اوّلاً خیانت کرده و برای دنیای عرب ننگ آفریدهاند، ثانیاً سادهلوحی به خرج دادهاند، زیرا کور نمیتواند عصاکش کور دگر شود!» ۱۴۰۱/۰۲/۰۹ مروز «در میدان سیاسی، مهمترین حامی رژیم غاصب، یعنی آمریکا، خود دچار شکستهای پیدرپی شده است.» ۱۴۰۱/۰۲/۰۹ و با این حال برخی هنوز به آمریکاییها امید دارند!
تنها فایده سازش!
'هم فلسطینیها؛ هم صهیونیستها!'؛ مبنای طرح 'دو دولت' در قضیهی فلسطین همین عبارت چهار کلمهای! است. سیاستی که حقیقت آن به رسمیت شناختن رژیم جعلی و ساختگی و نامشروع صهیونیستی بود و عملا هم کمترین دستاوردی برای ملت فلسطین نداشته است. از نظر تاریخی، شکست دولتهای عربی در مواجهه نظامی با رژیم صهیونیستی برخی سران دولتهای عربی را به این سو سوق داد که به سازش با دشمن صهیونیست روی بیاورند. امید این جماعت به گرفتن یک حق مسلم از طریق سازش در حالی که نتواستهاند آن را با توسل به مبارزه از دشمن باز پس گیرند طنز تلخ تاریخ است چراکه واقعیت جاری در «میدان» کفه ترازو و معادلات را کاملا به نقع صهیونیستها سنگین کرده بود.
گذشت زمان نشان داد که نه تنها رژیم صهیونیستی اهل تن دادن به تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی نیست بلکه اینگونه طرحها تا امروز به هیچوجه مانع از گسترش و پیشروی ساخت شهرکهای صهیونیستی و آزادی سرزمینهای اشغالی هم نشده است. حقیقت این است که طرحهایی مانند دو دولت و مذاکرات بعدی که همگی از سیاست سازش ناشی شده است صرفا تا آنجا برای صهیونیستها ارزش دارند که در مسیر مقاومت فلسطینی دستانداز ایجاد کرده و حکم یک سپر دفاعی و منطقه حائل را برای مهار مقاومت ایفا کنند. با این همه اما گذشت زمان عبرتی تاریخی را در مسئلهی فلسطین پیشروی همگان نهاد: «فرصتی که به روند سازش داده شد، آثار مخرّبی در مسیر مقاومت و مبارزهی ملّت فلسطین به همراه داشت، امّا تنها فایدهی آن، اثبات نادرستی تصوّر واقع بینی در عمل بود. اساساً روش و طریقهی شکلگیری رژیم صهیونیستی به گونهای است که نمیتواند از توسعهطلبی و سرکوبگری و تضییع حقوق حقّهی فلسطینیان دست بردارد؛ زیرا موجودیّت و هویّت آن در گرو نابودی تدریجی هویّت و موجودیّت فلسطین است. چه، آنکه موجودیّت نامشروع رژیم صهیونیستی، در صورتی قابلیّت استمرار خواهد داشت که بر ویرانههای هویّت و موجودیّت فلسطین بنا شود.» ۱۳۹۵/۱۲/۰۳
کور نمیتواند عصاکش کور دگر شود!
اما علیرغم تجربهی تاریخی سازش بازهم برخی دولتها این سیاست خسارتبار را دنبال میکنند و به دنبال ارتباط برقرار کردن با رژیم صهیونیستی هستند: «اینکه ما خیال کنیم راه کمک به فلسطینیها ارتباط گرفتن و ایجاد رابطه با رژیم صهیونیستی است، جزو آن اشتباهات بسیار بزرگ است. چهل سال قبل از این، مصریها این خطا را کردند؛ مصر و اردن با رژیم صهیونیستی ارتباط برقرار کردند؛ آیا جنایات رژیم صهیونیستی در این چهل سال کم شد؟ نه، ده برابر شد.» ۱۴۰۱/۰۲/۰۶ جلوه دیگری از این سیاست هم در طرح موسوم به «معامله قرن» جلوهگر شد. طرحی که طبق آن بیتالمقدس پایتخت رژیم صهیونیستی میشود و «حق بازگشت فلسطینیها» به سرزمینشان هم منتفی میشود. توطئهای که البته طراح و صحنهگردان اصلی آن آمریکاییها بودند: «[طرح معاملهی قرن] نشانهی خباثت و دغلکاری آمریکاییها است. حالا صهیونیستها که به جای خود، آنکه معلوم است، امّا آمریکاییها با این کار نشان دادند چقدر خبیث و چقدر دغلکارند. چرا؟ برای خاطر اینکه آنها آمدهاند با یک طرف دیگری که همان صهیونیستها هستند، معامله کردهاند، موضوع معامله یک چیزی است که متعلّق به آنها نیست؛ مال فلسطینیها را با همدیگر معامله کردهاند و یکی داده، یکی گرفته! این خباثت نیست؟ این دغلکاری نیست؟ فلسطین، مال فلسطینیها است؛ شما چهکاره هستید که بیایید راجع به فلسطین تصمیم بگیرید که بیتالمقدّس این جور باشد، فلان جا این جور باشد، مرکز حکومت فلسطین در فلان جا باشد؟ به شما چه؟ شما چه کسی هستید؟» ۱۳۹۸/۱۱/۱۶ با این همه اما نکتهی جالب ماجرا در تحولات سازشطلبانهی برخی دولتهای عربی این است که «برخی دولتهای عربی به آمریکا گفتهاند در حلّ مسئلهی فلسطین شتاب کند، اگر منظور آنان این است که پیش از بیرون رفتن از منطقه، هر مانع را از سر راه تثبیت رژیم غاصب بردارد، اوّلاً خیانت کرده و برای دنیای عرب ننگ آفریدهاند، ثانیاً سادهلوحی به خرج دادهاند، زیرا کور نمیتواند عصاکش کور دگر شود!» ۱۴۰۱/۰۲/۰۹ مروز «در میدان سیاسی، مهمترین حامی رژیم غاصب، یعنی آمریکا، خود دچار شکستهای پیدرپی شده است.» ۱۴۰۱/۰۲/۰۹ و با این حال برخی هنوز به آمریکاییها امید دارند!
ارادهی شکستناپذیر، جایگزین ارتش شکستناپذیر
ظلمی که چند دهه قبل در فلسطین بنیان گذاشته شد عادی نمیشود حتی به ضرب زور و تزویر. اسلو، طرح دو دولت و معامله قرن همگی ابتر ماندهاند. برخلاف ابتر ماندن این سازشگریها اما اتفاق دیگری هم افتاده است. قدرت یافتن و کسب دستاوردهای متعدد توسط جریان مقاومت: «مهمترین دستاورد مقاومت، ایجاد مانع اساسی در برابر پروژههای صهیونیستی است. موفّقیّت مقاومت، در تحمیل یک جنگ فرسایشی به دشمن است، یعنی توانسته برنامهی اصلی رژیم صهیونیستی را که سیطره بر کلّ منطقه بود، به شکست بکشاند... اگر مقاومت، رژیم صهیونیستی را زمینگیر نکرده بود، اینک شاهد دستاندازی آن به دیگر سرزمینهای منطقه بودیم؛ از مصر گرفته تا اردن و عراق و خلیج فارس و غیره؛ آری این دستاورد بسیار مهم است، امّا این تنها دستاورد مقاومت نیست و آزادی جنوب لبنان و آزادی غزّه، تحقّق دو هدف مرحلهای مهم در روند آزادی فلسطین به شمار میرود که توانسته است روند گسترش جغرافیایی رژیم صهیونیستی را معکوس گرداند.» ۱۳۹۵/۱۲/۰۳امروز و با مجاهدتهای صورت گرفته در جبههی مقاومت «ارادهی شکستناپذیر در فلسطین و همهی منطقهی غرب آسیا، جایگزین «ارتش شکستناپذیر» صهیونیست شده است. امروز آن ارتش جنایتکار ناچار شده است آرایش تهاجمی خود را به تدافعی تبدیل کند.» ۱۴۰۱/۰۲/۰۹ و «رژیم غاصب در هر دو میدان سیاسی و نظامی، در شبکهی درهم تنیدهای از مشکلات دست و پا میزند.» ۱۴۰۱/۰۲/۰۹ آن تجربهی تاریخی ناشی از رویکردهای سازشطلبانه از سویی و این موفقیتها و پیروزیهای درخشان جبههی مقاومت از سوی دیگر اما صحنهی معادلات را به شکلی اساسی به نفع جبههی حق تغییر داده است: «کلّ فلسطین به صحنهی مقاومت تبدیل شده است. اکنون مردم فلسطین بر ادامهی جهاد، وحدت نظر یافتهاند.» ۱۴۰۱/۰۲/۰۹ و با چنین ارادهای قطعا «رژیم صهیونیستی هم ماندگار نیست؛ این را همهی تجربههای تاریخی به ما بهصورت قطعی املا میکند و تفهیم میکند... و بدون شک، این رژیمی که بر پایهی باطل تشکیل شده است، به توفیق الهی و با همّت ملّتهای مسلمان نابود خواهد شد و از بین خواهد رفت.» ۱۳۹۷/۳/۲۵
ظلمی که چند دهه قبل در فلسطین بنیان گذاشته شد عادی نمیشود حتی به ضرب زور و تزویر. اسلو، طرح دو دولت و معامله قرن همگی ابتر ماندهاند. برخلاف ابتر ماندن این سازشگریها اما اتفاق دیگری هم افتاده است. قدرت یافتن و کسب دستاوردهای متعدد توسط جریان مقاومت: «مهمترین دستاورد مقاومت، ایجاد مانع اساسی در برابر پروژههای صهیونیستی است. موفّقیّت مقاومت، در تحمیل یک جنگ فرسایشی به دشمن است، یعنی توانسته برنامهی اصلی رژیم صهیونیستی را که سیطره بر کلّ منطقه بود، به شکست بکشاند... اگر مقاومت، رژیم صهیونیستی را زمینگیر نکرده بود، اینک شاهد دستاندازی آن به دیگر سرزمینهای منطقه بودیم؛ از مصر گرفته تا اردن و عراق و خلیج فارس و غیره؛ آری این دستاورد بسیار مهم است، امّا این تنها دستاورد مقاومت نیست و آزادی جنوب لبنان و آزادی غزّه، تحقّق دو هدف مرحلهای مهم در روند آزادی فلسطین به شمار میرود که توانسته است روند گسترش جغرافیایی رژیم صهیونیستی را معکوس گرداند.» ۱۳۹۵/۱۲/۰۳امروز و با مجاهدتهای صورت گرفته در جبههی مقاومت «ارادهی شکستناپذیر در فلسطین و همهی منطقهی غرب آسیا، جایگزین «ارتش شکستناپذیر» صهیونیست شده است. امروز آن ارتش جنایتکار ناچار شده است آرایش تهاجمی خود را به تدافعی تبدیل کند.» ۱۴۰۱/۰۲/۰۹ و «رژیم غاصب در هر دو میدان سیاسی و نظامی، در شبکهی درهم تنیدهای از مشکلات دست و پا میزند.» ۱۴۰۱/۰۲/۰۹ آن تجربهی تاریخی ناشی از رویکردهای سازشطلبانه از سویی و این موفقیتها و پیروزیهای درخشان جبههی مقاومت از سوی دیگر اما صحنهی معادلات را به شکلی اساسی به نفع جبههی حق تغییر داده است: «کلّ فلسطین به صحنهی مقاومت تبدیل شده است. اکنون مردم فلسطین بر ادامهی جهاد، وحدت نظر یافتهاند.» ۱۴۰۱/۰۲/۰۹ و با چنین ارادهای قطعا «رژیم صهیونیستی هم ماندگار نیست؛ این را همهی تجربههای تاریخی به ما بهصورت قطعی املا میکند و تفهیم میکند... و بدون شک، این رژیمی که بر پایهی باطل تشکیل شده است، به توفیق الهی و با همّت ملّتهای مسلمان نابود خواهد شد و از بین خواهد رفت.» ۱۳۹۷/۳/۲۵