دست برتر حقوق بشر اسلامی
خدا محوری محور اعلامیه حقوق بشر اسلامی است، اما در تفکر نگارش اعلامیه حقوق جهانی بشر نگاه اومانیسم، پایه و محور تدوین این اعلامیه است.
اعلامیه جهانی حقوق بشر یک پیمان بینالمللی است که در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به گزارش در تاریخ ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ در پاریس به تصویب رسیده است؛ این اعلامیه نتیجه مستقیم جنگ جهانی دوم بوده و برای اولین بار حقوقی را که تمام انسانها مستحق آن هستند را بهصورت جهانی بیان میدارد، متن کامل این بیانیه بر روی وبگاه سازمان ملل متحد منتشر شده است.
اعلامیه مذکور شامل سی ماده است که به تشریح دیدگاه سازمان ملل متحد در مورد حقوق بشر میپردازد؛ مفاد این اعلامیه حقوق بنیادی مدنی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعیای را که تمامی انسانها در هر کشوری باید از آن برخوردار باشند را مشخص کرده است.
منشور بینالمللی حقوق بشر از اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی و دو پروتکل انتخابی آن تشکیل شده است؛ در سال ۱۹۶۶ مجمع عمومی دو میثاق مذکور را به تصویب رساند، در سال ۱۹۷۶ هنگامی که منشور بینالمللی حقوق بشر توسط تعداد کافی از ملتها مورد تأیید قرار گرفت، به حقوق بینالملل تبدیل شد.
مفاد این اعلامیه از نظر بسیاری از پژوهشگران الزامآور بوده و از اعتبار حقوق بینالملل برخوردارست، زیرا به صورت گستردهای پذیرفته شده و برای سنجش رفتار کشورها به کار میرود؛ کشورهای تازه استقلال یافته زیادی به مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر استناد کرده و آن را در قوانین بنیادی یا قانون اساسی خود گنجاندهاند.
اعلامیه حقوق بشر اسلامی
اعلامیه اسلامی حقوق بشر یا اعلامیه حقوق بشر اسلامی یا اعلامیه قاهره درباره حقوق بشر در اسلام اعلامیهایست که توسط سازمان کنفرانس اسلامی در ۱۴ مرداد ۱۳۶۹ (۵ اوت ۱۹۹۰) در شهر قاهره تصویب شد.
این اعلامیه، خلاصهای از نگاه اسلامی به حقوق بشر فراهم میکند؛ این اعلامیه معمولاً به عنوان واکنش اسلامی به اعلامیه جهانی حقوق بشر پس از جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۸، تلقی میشود که نخست در سال ۱۹۸۹ در کنفرانس تهران متن اعلامیه را در ۳۲ ماده نوشتتند اما در سال ۱۹۹۰ زمانی که قرار شد در قاهره تصویب شود با حذف بعضی از مواد نوشته شده در کنفرانس تهران و یا با جا به جایی بعضی مواد سرانجام در ۲۵ ماده تصویب شد.
اشتراکات و تفاوت های اعلامیه حقوق بشر غربی و اسلامی
الف) اشتراکات
1- حق حیات؛ هر دو نظام حقوقی صیانت حیات را از هرگونه عوامل مزاحم لازم شمرده، دولت(حکومت) و جامعه را مسئول اجرای جدی این اصل یا حق بنیادین می دانند.
2- حق کرامت؛ هر دو نظام حقوقی کرامت و حیثیت انسانی را بسیار با اهمیت تلقی نموده، انسان را از این حق برخوردار می دانند.
3- حق تعلیم و تربیت؛ هر دو نظام حق تعلیم و تربیت را از اصول حقوقی دانسته، دولت و جامعه را مسئول اجرای این حق تلقی می کنند.
4- حق آزادی؛ هر دو نظام حق آزادی را از حقوق اساسی انسان ها تلقی نموده، دولت و جامعه را در آماده کردن محیط زندگی برای برخورداری از این حق اساسی مسئول می دانند. با این تفاوت که در حقوق جهانی اسلام برخورداری از آزادی مشروط به عدم اخلال در انجام تکالیف فردی و اجتماعی ناشی از حقوق مردم جامعه می باشد.
5- حق مساوات در برابر حقوق و قوانین؛ هر دو نظام حق مساوات در برابر حقوق و قوانین را بر همه آحاد جامعه لازم و ضروری بر می شمرند، و بر اجرای صحیح این حق از سوی دولت و جامعه تأکید می کنند.
این اصول و حقوق پنجگانه علاوه بر اینکه در نظام حقوقی اسلام و غرب بر رعایت آنها تأکید شده در دو اعلامیه حقوق بشر جهانی و اسلام نیز تصریح شده است. اضافه بر این اصول مشترک موارد مشترک دیگر در دو اعلامیه مذکور به شرح ذیل است.
6 ـ ممنوعیت بردهداری: بردهداری بهطور صریح در اعلامیه حقوق بشر اسلامی ممنوع شده است. ماده 11 بند الف میگوید:' انسان آزاد متولد میشود و هیچکس حق ندارد او را به بردگی بکشد یا ذلیل و مقهور خویش کند یا از او بهرهکشی کند و بندگی جز برای خداوند متعال وجود ندارد'. این ممنوعیت در ماده 4 اعلامیه جهانی حقوق بشر هم تصریح شده است. آنجا که بیان میکند: 'احدی را نمیتوان در بردگی نگاه داشت و داد و ستد بندگان به هر شکلی که باشد ممنوع است'. نکته جالب این است که این موضوع در اعلامیه حقوق بشر اسلامی با تفصیل و توضیح بیشتری آمده است.
7ـ شناسایی حق مالکیت ادبی: حق دیگر، حق مالکیت ادبی یا استفاده از دستاوردهای علمی، ادبی، هنری و تکنولوژی است. این حق در اعلامیه اسلامی به رسمیت شناخته شده است. آن جا که در ماده 16 مقرر میدارد: 'هر انسانی حق دارد از ثمرههای دستاورد علمی یا ادبی یا هنری یا تکنولوژی خود سود ببرد و حق دارد از منابع ادبی و مالی حاصله از آن حمایت کند و ...'. همین حق در بند 2 ماده 27 اعلامیه جهانی نیز تصریح شده که: 'هرکسی حق دارد از حمایت معنوی و مادی آثار علمی، فرهنگی یا هنری خود برخوردار شود'.
ب) تفاوت ها
1- بعد معنوی (خدامحوری، انسان محوری)؛ از دلائل اصلی تدوین اعلامیه اسلامی حقوق بشر نادیده گرفته شده جنبه های معنوی و نگاه صرف مادی به انسان در اعلامیه جهانی حقوق بشر بود.
از نقاط افتراق اصلی و اساسی بین جوامع اسلامی و تفکرات غربی جامعه امروز جهانی در باب موضوعات اصلی زندگی بشر نوع نگاه ها است. بدین معنا؛ که در نگاه اسلامی همه چیز بر محور خداوند و خالق هستی به عبارتی خدامحوری است، اما در تفکرات غربی بر عکس نگاه بر محوریت انسان (اومانیسم) است. از این رو، اعلامیه حقوق بشر نیز بر محوریت تفکرات غربی تدوین شده و همه چیز را حول محور انسان دیده است. در صورتیکه به اعتقاد مسلمانان مذهب منشأ حقوق بشر است و حقوق انسان تنها زمانی می تواند به رسمیت شناخته شده و به اجرا درآید که ملهم از منبع الهی باشد. بر این مبنا، اصولا نظام حقوق بشر در اسلام یک نظام حقوق دینی است.
2- کرامت و حیثیت؛ کرامت و حیثیتی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر از آن یاد می شود، پشتوانه منطقی و فلسفی ندارد و مشخص نکرده است که چرا انسان دارای این وصف شده است، ولی در اعلامیه اسلامی، اساس این کرامت را مقام جانشینی خداوند « خلیفه ا… » می داند که آفریدگار جهان به او اعطا کرده است و دیگر این که اعلامیه اسلامی به تربیت روحی و بالابردن سطح اخلاق و معنویات و فضایل انسانی پرداخته که اعلامیه جهانی در مورد آن سکوت نموده است.
3- آزادی؛ توجه به آزادی از نقاط افتراق دو اندیشه دینی و غربی بویژه در موضوع حقوق بشر است. در تفکر غربی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز بر آن تصریح دارد، توجه به آزادی و حقوق انسانی متناسب با گریز از اندیشه دینی صورت گرفته است و آزادی انسان را به صورت مطلق و یله و رها دیده است. در صورتی که در حقوق جهانی اسلام برخورداری از آزادی مشروط به عدم اخلال در انجام تکالیف فردی و اجتماعی ناشی از حقوق مردم جامعه می باشد.
4- نادیده گرفته شدن برخی از حقوق انسانی در اعلامیه جهانی حقوق بشر؛ برخی از حقوق مربوط به حیات بشری که در اعلامیه جهانی حقوق بشر نیامده، اما در اعلامیه اسلامی مورد توجه و تصریح قرار گرفته است. مثل ممنوعیت استعمارگری و حق مبارزه با آن یا حق مقابله با تجاوز به حیات انسان و نیز حق زندگی در محیط پاک و دور از مفاسد اخلاقی و داشتن امنیت دینی علاوه بر امنیت های مربوط به جان و خانواده و ناموس و نیز اشاره به لزوم حفظ حرمت انسان حتی پس از حیات او و محترم شمردن جنازه او.
در پایان به نظر می رسد که نگاه غرب به حقوق بشر بهره برداری سیاسی در راستای منافع استعمارگران است و همان طور که اشاره شد در اعلامیه جهانی حقوق بشر به موضوع استعمار اشاره نشده است و از این رو به راحتی کشورهای غربی پس از جنگ جهانی دنیا را میان خود تقسیم کردند و منافع کشورهای مستضعف بهره جستند.
همچینین با اعطاء حق وتو به کشورهای فاتح جنگ عملا اجماع جهانی را زیر سوال بردند و در صورتی که منافع خود را در خطر ببینند می توانند اجماع جهانی را به تنهایی کنار بزنند و به صورت قانونی و رسمی به رای و نظر سایر کشور ها اهمیت ندهند و نظرات آنان را لگدمال کنند؛ این است حقوق بشر آمریکایی!
حقوق بشری که در حقیقت منافع ابرقدرت ها را به صورت قانونی و رسمی تامین می کند و اگر کشوری مستضعف بخواهد بر روی پای خود بایستند با انواع برچسب های حقوقی متهم شده و محاکمه می شود.
بنابراین اعلامیه حقوق بشر اسلامی دست برتر را در این زمینه دارد و نشان از خواست ملت های بیدار در مواجهه با قوانین غربی است.
از طرفی حقوق بشر اسلامی انسان را بنده خداوند می داند و معتقد است هر چه انسان دارد از خدای متعال است و خداوند خیر و صلاح بشر را می داند؛ بنابراین بنده حق سرکشی در دنیا را ندارد و نباید به خون خواری و خون ریزی روی بیاورد.
اما در اعلامیه حقوق بشر جهانی سخنی از خدا به میان نیامده است و انسانی که بارها سرکشی خود را نشان داده در این اعلامیه محور قرار گرفته است، در نتیجه با وجود این قانون و اینچنین نگاهی به بشر شاهد دین زدایی از کشورهای جهان خواهی بود؛ چرا که به این بهانه قوانین اسلامی و دینی مغایر با حقوق بشر خوانده و تفسیر خواهد شد؛ زیرا فهم بشر به درک مفاهیم دینی نمی رسد و از نگاه غرب حتی مغایر با ولنگاری بی حد و حصر بشر است از این رو به سمت ستیز با دین می رود.
برای نمونه شاهدیم که بارها کشورهای اسلامی به جهت اجرای قوانین دینی از جمله قصاص و دیه متهم به نقض قوانین حقوق بشری می شود و مورد تحریم غرب قرار می گیرد؛ در نتیجه معلوم می شود که هدف غرب نه رسیدن به کمال و سعادت بلکه دین زدایی از جوامع است. منبع:خبرگزاری رسا