خوش خویی، راستگویی و ساده زیستی ویژگی بارز امام هادی(ع)
امام هادی(ع) خوش خوترین و راستگو ترین فرد بین مردم بود و کسی ایشان را در بین مردم از نزدیک میدید خوش برخوردترین انسانها را دیده بود.
ویژگی های اخلاقی امام هادی علیه السلام:
شخصی بنام ابن شهر آشوب که از علمای معروف هستند در مورد امام هادی (ع) میفرمایند خوش خو ترین و راستگو ترین فرد بین مردم بود و کسی ایشان را در بین مردم از نزدیک میدید خوش برخوردترین انسانها را دیده بود و اگر آوازه ایشان را از دور میشنید وصف کاملترین مرد را شنیده بود.
1:عابدترین افراد بود: شبانگاه به رکوع می رفت و به سجده می افتاد و با صدایی محزون و غمگین می گفت:
خداوندا، این گناه کار پیش تو آمده و این نیازمند به تو روی آورده، خدایا، رنج او را در این راه بی پاداش مگذار! بر او رحمت آور و او را ببخش و از لغزش هایش درگذر..«1»
2:ساده زیست بود: از دنیا چیزی در بساط زندگی نداشت. بنده ای وارسته از دنیا بود. در آن شبی که به خانه اش هجوم آوردند، او را تنها یافتند با پشمینه ای که همیشه بر تن داشت و خانه ای که در آن هیچ اسباب و اثاثیه چشم گیری دیده نمی شد.
کف خانه اش خاک پوش بود و بر سجاده حصیری خود نشسته، کلاهی پشمین بر سر گذاشته و با پروردگارش مشغول نیایش بود«2»
3:عالم ترین افراد بود: یزداد نصرانی پزشک مخصوص دربار معتصم بود. چیرگی امام در دانش، به اندازه ای او را مجذوب خود کرده که در توصیف مقام علمی ایشان گفته بود:
اگر بنا باشد آفریده ای را نام ببریم که از جهان غیب آگاهی داشته باشد، او امام هادی علیه السلام خواهد بود. این سخن نتیجه تنها دیدار کوتاه او با امام بود«3»
4:مهربان بود: من به سختی بیمار شدم و شبانه، پزشکی برای درمان من آوردند. او نیز دارویی برایم تجویز کرد. فردای آن روز هر چه گشتند، نتوانستند آن دارو را بیابند.
پزشک دوباره برای مداوای من آمد و دید حالم وخیم تر شده است، ولی چون دید دارو را به دست نیاورده ام، ناامیدانه از خانه ام بیرون رفت.اندکی بعد فرستاده امام هادی به خانه ام آمد. او کیسه ای در دست داشت که همان دارو در آن بود. آن را به من داد و گفت:ابوالحسن به تو سلام رساند و این دارو را به من داد تا برایت بیاورم. او فرمود:
آن را چند روز بخور تا حالت بهبود یابد. دارو را از دست او گرفتم و خوردم و چندی بعد به کلی بهبود یافتم«4»
5:اهل بخشش بود: برای ابوالحسن علیه السلام گوسفندان بسیاری خریدم. سپس مرا خواست و از منزلش مرا به جایی برد که بلد نبودم و فرمود تا تمامی این گوسفندان را میان افرادی که خود دستور داده بود، پخش کنم «5»
منابع:
1:ائمتنا، علی محمد علی دخیلّ، بیروت، دار مکتبة الامام الرضا، چاپ ششم، 1402 ق، ج 2، ص 257
2:اصول کافی ج 1، ص 502؛ بحار الانوار، ج 50، ص 211.
3:دلائل الامامة، ص 221.
4:روایتی بود از محمد بن علی از زید بن علی در کتاب الارشاد، ج 2، ص 433.
5:اصول کافی، ج 1، ص 498.