حماسه ششم بهمن آمل؛ چهار دهه الگوی مقاومت
حماسه ششم بهمن سال ۱۳۶۰ انقلابی کوچک در برابر توطئه دشمنان انقلاب و مردم بود که با گذشت چهل سال همچنان راویانی زنده و تازه نویس و زوایایی شنیدنی و پندآموز دارد.
امروز درست چهل سال از ششم بهمن 1360 زمانی که خیابان های شهرآمل رنگ خون به خود گرفت می گذرد؛ خونی که از لابلای سنگرهایی که مرد و زن ، پیر، جوان و نوجوان با دست های خالی و برای دفاع از آرمانی نوشکفته جاری شد تا سدی در برابر نفاق و منافق برای حراست از انقلابی جوان شود.
چهل سال از روزی که شهر آمل نام خود را در تاریخ ایران، اسلام و انقلاب جاویدان کرد، می گذرد. البته حماسه ای که مردم این شهر بزرگ آفریدند با هیچ واژه حماسی قابل وصف نیست و از آن روز سربند « هزارسنگر » بر پیشانی این شهر به یادگار مانده است تا همگان بدانند شهر بدون سنگر چگونه برای انقلاب ایستاد.حماسه ۶ بهمن تا کنون روایات مختلف و زوایای متفاوتی را در قالب قلم رسانه ها و راویان و داستان نویسان به یادگار گذاشت ، اما به دلیل مردمی بودن این حماسه هربار روایت های آن تازگی خاصی دارد؛. روایت قیامی در برابر تفکری ضد دین، منافق و همچنین وابسته در لباس جنگلی ها که هنوز می توان آن را همانند روز حادثه تازه دید که از زبان مردمی عادی اما حماسه آفرین نقل می شود.
ماجرای سنگرسازی شهر هزارسنگر
رجبعلی ابراهیمی مسئول بسیج شهرستان آمل در سال ۶۰ در گفت و گو با خبرگزاری ایرنا رمز ماندگاری حماسه ششم بهمن را در حضور یکپارچه مردم در آن زمان عنوان کرد و داستان هزار سنگر شدن آمل را اینگونه روایت کرد:
روز ششم بهمن وقتی از حمله جنگلی ها به آمل باخبر شدم، سریع خودم را از روستا به شهربانی سابق آمل رساندم. در آنجا با مرحوم ناصرشعبانی که از فرماندهان پاسداران بود تماس گرفتم که نقش مهمی در مبارزه با جنگلیها داشت.او در آن لحظه نخستین دستوری که به من داد این بود که به مردم بگویم سنگر بسازند. من وقتی از شهربانی بیرون آمدم جمع کثیری از مردم را دیدم که همه دم در ایستاده و گویا منتظر دستور و یا یک جرقه بودند تا وارد عمل شوند.
وی افزود : در آن زمان یک وانت در خیابان پارک بود که من بالای آن رفتم و خطاب به مردم گفتم کمونیست ها وارد شهر شدند و می خواهند آبروی شهر را ببرند، بروید سنگر بسازید. مردم بلافاصله وقتی ماجرا را فهمیدند به سرعت در سطح شهر پخش شده و با کمک اهالی محلات اقدام به سنگرسازی کردند. از آنجا بود که آمل در کمتر از چند ساعت با کمک زن و مردم تبدیل به شهر پر از سنگر شد.
ابراهیمی گفت : شاید باورش سخت باشد اما اندک افرادی از پاسداران اسلحه داشتند و مردم عادی با داس و بیل و کلنگ آمده بودند تا از شهر دفاع کنند. حتی زن ها چادر به کمر بسته بودند و سنگر می ساختند. نقش زن ها در این حماسه بسیار مهم بود. و شیرینی حماسه ۶ بهمن نیز همین همبستگی و وحدت مردم در برابر دشمن بود.
وی افزود : اما تلخی ششم بهمن برای من شهادت شهیدجعفر هندویی و مصطفی اسماعیلی بود که شب قبل مشغول دیوار نویسی بودند. در آن موقع رسم بود که همه گروه ها برای رساندن پیام و تبلغ خود از دیوار استفاده می کردند .جنگلی ها که با لباس سپاه وارد شهر شدند آنها را غافلگیر کردند و در نهایت با شلیک گلوله به داخل دهانشان آن دو را به شهادت رساندند.
هدف از حمله:
هدف از این حمله تصرف شهر آمل به عنوان یکی از شهر های استراتژیک شمالی بود. با تصرف این شهر کنترل یکی از راه های مواصلاتی مهم تهران به شمال کشور قطع می شد و تحت کنترل منافقین قرار می گرفت. با توجه به دشت های وسیع و جنگل های فراوان، امکان برنامه ریزی برای حمله به شهرهای دیگر نیز وجود داشت.
تصور واهى اتحادیه بر این بود که به خاطر وضعیت اجتماعى منطقه آمل و بافت دهقانى جمعیّت اطراف آن، در صورت حمله به شهر، مقاومت پراکنده نیروهاى انقلاب بسرعت سرکوب مىشود.
به خیال باطل منافقین، با تصرف شهر آمل و تشکیل یک حکومت خود خوانده در آن، حمایت های مستکبرین جهان نیز کسب می شد و نکتۀ دیگر اینکه با تحلیل های نادرستی که کرده بودند، فکر می کردند، با تصرف مراکز حیاتی شهر، همۀ مردم به آن ها پیوسته و از آن ها حمایت خواهند کرد.
و در مراحل بعدی پس از قطع خطوط ارتباطى و تقویت نیروهاى مخالف داخل شهر، دیگر مناطق مازندران به تصرف نیروهاى اتحادیه درآمده و پس از آن آحاد مردم در یک زنجیره متشکل در سراسر ایران بپا مىخیزند و رژیم جمهورى اسلامى را ساقط مىکنند .
و اما روز ششم:
بالاخره صبح روز ششم بهمن ماه، یک روز سرد زمستانی فرا رسید. طبق برنامه ریزی صورت گرفته، منافقین ابتدا به مراکز حساس نظامی و تصمیم گیری نظیر سپاه، کمیته انقلاب اسلامی ( نیروی انتظامی فعلی)، ژاندارمری، فرمانداری، بخشداری و بنیاد شهید حمله کردند و این مراکز را تا روشن شدن صبح و آغاز بکار ادارات به تصرف خود در آوردند. بعضی از مناطق مهم شهر مثل دوازده پله، پلیس راه و سبزه میدان نیز در کنترل آن ها در آمد.
اما این یک روی سکه بود.
از همان ابتدای صبح وقتی ملت شجاع و انقلابی آمل و روستاهای اطراف از قضیه مطلع شدند، از خانه ها بیرون آمدند و نبرد مسلحانه و غییر مسلحانۀ خود را با یاغیان و گرگ صفتان منافق شروع کردند.
و با ساخت سنگرهای بیشمار، شهر آمل را برای همیشه به نام شهر«هزارسنگر»در قاموس انقلاب اسلامی ایران ثبت کردند.
میدان هزار سنگر آمل که در خیابان امام رضا (ع) به طرف بابل قرار دارد، در همان سال ها به همین دلیل نام گزاری شد.
همۀ شهر حالت تعطیلی و وضعیت نظامی به خود گرفته بود. این نامردمان به هرکسی که در شهر می دیدند، تیراندازی می کردند. درگیری میان نیروهای مردمی و منافقین در دم دمای ظهر به اوج خود رسید و تعداد زیادی از نیروها به شهادت رسیدند.
خیلی از زن ها نیز در کنار مردان در این حماسه نقش آفرینی کردند ویک شهید نیز تقدیم نمودند.
سهم روستائیان پاک دل در این میان سرنوشت ساز بود.
درگیری تا غروب همان روز ادامه داشت و نیروهای مردمی یکی پس از دیگری مراکز حساس شهر را که به تصرف منافقین درآمده بود، پس گرفتند و شهر در کنترل کامل ملت قرار گرفت.
در این واقعه
از مردم شریف آمل نیز چهل نفر به شهادت رسیدند؛
از کمونیستها نیز 34نفر کشته و چند تن زخمى و سى نفر دستگیر شدند و بقیه نیز با ذلت و خواری مجبور به فرار گردیدند.
در بازجویی هایی که از این نامردمان شد، می گفتند که به ما گوشت گرگ می دادند تا بی رحم و قسی القلب شویم؛ فکر می کردیم که مردم آمل با ما هستند ولی غافل گیر شدیم.
شکست عظیم منافقین و درس بزرگی که به آن ها داده شد، برای همیشه در تاریخ این مرز و بوم جاودانه گردید.
حماسۀ مردمی آمل باعث شد که با تودهنی که منافقین از خدابی خبر خوردند، برای همیشه بساطشان جمع شود و جنگل های سرسبز شمال و جادۀ زیبای هراز برای همیشه از وجودشان پاکسازی شود.
در آن روز حماسی مردم آمل ظرف مدت 10 ساعت چشم فتنه را از کاسه درآوردند و با سرکوب کردن منافقین، خاطره به یادماندنی از خود به یادگار گذاشتند.
در آن روز مردم آمل با اهدای چهل شهید به انقلاب ، توانستند همانند این آیه که میفرماید
« و وعدنا موسی ثلاثین لیله و اتممناها بعشر... »
( و ما به موسی سی شب وعده دادیم و چون پایان یافت، ده شب دیگر به آن افزودیم تا آنکه زمان وعده به چهل شب کامل شد - سوره اعراف آیه 142 ) کار را تمام نمایند. و تقدیر چنین بود که حتما تعداد شهدا عدد 40شود، تااین تجلی اخلاص و شجاعت به اکمال برسد و انقلاب اسلامی را بیمه نماید.
و بی جهت نبود که حضرت امام خمینی رحمت الله علیه در وصیتنامه خود با عظمت از مردم آمل یاد کردند و اشاره داشتند که ما باید از شهر آمل و مردم آمل تشکر کنیم، دیدید که مردم آمل چه بر روز آنان آوردند و...