حرکت به سمت زیستبوم دانشبنیان؛ مطالبهی حداقل ۱۳ ساله رهبر انقلاب
نگاهی به سیر بیانات و شعارهای سال نشان میدهد که رهبر انقلاب از سالها پیش بر اقتصاد دانشبنیان و مجموعه کلماتی که اضلاع مختلف حیطه اقتصاد دانشبنیان را مطرح میکنند، تأکید داشتند.
به گزارش شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و به نقل از دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی سیدعلی خامنهای «حرف امروز من این است که برای رشد اقتصاد کشور و اصلاح امور اقتصادی کشور، به طور قاطع باید به سمت اقتصاد دانشبنیان حرکت بکنیم؛ خلاصهی عرض امروز ما این است. «اقتصاد دانشبنیان» یعنی چه؟ یعنی اینکه دانش و فنّاوری پیشرفته نقشآفرینی فراوان و کاملی داشته باشد در همهی عرصههای تولید. «همهی عرصههای تولید» که عرض میکنیم، یعنی حتّی انتخاب آن کار تولیدی؛ چون لزومی ندارد که انسان همهی کارهای تولیدی را انجام بدهد. انتخاب آن کار تولیدی هم باید برخاستهی از نگاه دانشی و بینشی و علمی باشد؛ این معنای اقتصاد دانشبنیان است که در همهی عرصههای اقتصاد دخالت داشته باشد. اگر ما این سیاست را دنبال کردیم و دانش را پایه و زمینهی اقتصاد کشور قرار دادیم و بنگاههای اقتصاد دانشبنیان را افزایش دادیم ــ که بعد عرض میکنم ــ منافع زیادی برای کشور و برای اقتصاد کشور خواهد داشت». رهبر انقلاب منطق حرکت به سمت «اقتصاد دانشبنیان» را در سخنرانی نوروزی خود اینگونه شرح دادند . از این رو، رسانهی KHAMENEI.IR برای تبیین چرایی محورشدن «اقتصاد دانشبنیان» در سیاستگذاریهای امروز کشور در یادداشتی به قلم آقای دکتر عادل پیغامی دکتری علوم اقتصادی و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی به واکاوی این مسأله میپردازد.
نگاهی به سیر بیانات و شعارهای سال نشان میدهد که رهبر انقلاب از سالها پیش بر اقتصاد دانشبنیان و مجموعه کلماتی که اضلاع مختلف حیطه اقتصاد دانشبنیان را مطرح میکنند، تأکید داشتند؛ بهعنوان مثال، ایشان سال ۸۷ شعار سال را نوآوری و شکوفایی انتخاب کردند. اصطلاح نوآوری یکی از مهمترین کلیدواژههایی است که امروزه اقتصادهای دانشبنیان را با آن معرفی میکنند. کشورهایی که لوکوموتیو و قوه محرکه توسعه و پیشرفتشان مبتنی بر نوآوری است، امروزه برتر از کشورهایی هستند که محرکهشان را مبتنی بر بهرهوری، محصولات صنعتی یا منابع طبیعی قرار میدهند. امروز کشورهای توسعهیافته را به چهار گروه تقسیم میکنند؛ کشورهایی که مبتنی بر منابع طبیعی هستند. کشورهایی که مبتنی بر مصنوعاتاند. کشورهایی که مبتنی بر بهرهوریاند. کشورهایی که مبتنی بر نوآوریاند.
رهبر انقلاب سالهاست بر بهرهوری و نوآوری تأکید دارند. این دو کلیدواژه از کلیدواژههای اساسی اقتصاد دانشبنیان است؛ یعنی اقتصاد دانشبنیان موجب ایجاد بهرهوری بیشتر در فرآیند تولید میشود. انقلاب بهرهوری تا در بخش کشاورزی و صنعت اتفاق نیفتد، اقتصاد دانشبنیان منابع لازم را از نیروی انسانی و سرمایه برای توسعه خودش پیدا نمیکند. باید منابع انسانی و سرمایه از بخشهای سنتی قبلی با انقلاب بهرهوری آزاد بشوند بدون اینکه تولیداتشان کم بشود تا اقتصاد دانشبنیان دریافتکننده منابع باشد. پس، انقلاب بهرهوری و کمینه بهرهوری از کلیدواژههای مهم اقتصاد دانشبنیان است؛ همینطور کلیدواژه نوآوری، ابداعات، اختراعات، مرز دانش، تأکید بر مرز دانش هم کلیدواژههایی است که سالها رهبر انقلاب بارها مطرح کردند. ایشان در اولین شعار سال اقتصادی بر نوآوری تأکید داشتند که بهنوعی آغاز اقتصاد مبتنی بر نوآوری، دانش و دانشبنیان است.
با جستوجوی ساده، کلمه دانشبنیان و مطالبه رهبر انقلاب برای تأسیس شرکتهای دانشبنیان در سخنرانیهای منتشرشدهی ایشان به سال ۸۷ برمیگردد. یعنی حداقل از سال ۸۷ ایشان بر شکلگیری زیستبوم شرکتهای دانشبنیان، اقتصاد دانشبنیان، زنجیرهای از صنایع دانشبنیان در کشور تأکید دارند و این مسئله را بسیار جدی دانستند.
همینطور ایشان به لوازم این کار خیلی تأکید داشتند؛ یعنی بر تجاریسازی علم و فناوری، تولید ثروت از علم، تولید قدرت نرم و اقتدار از علم بارها تأکید کردند و علم و فناوری را از مؤلفههای نرم اقتدارآفرین معرفی کردند. اینها همه اضلاع مختلف و گستره مفهومی است که ایشان در این سالها در بیاناتشان بهکار گرفتند تا گفتمان ذهنی مردم عادی، نخبگان و مسئولین را در کلیت اقتصادی کشور بهسمت اقتصاد دانشبنیان سوق بدهند. این مسیری است که به نظر میرسد ایشان با جدیت بر آن تأکید دارند. گویا ریل اقتصادی کشور و لوکوموتیو و قوه محرکه اصلی اقتصادی کشور را ما باید بر تولیدات دانشبنیان و اقتصاد دانشبنیان، صنایع دانشبنیان و شرکتهای دانشبنیان قرار بدهیم. این تغییر ریل اساسی است که اقتصاد ایران باید پیدا بکند و این لازمه پیشرفتگی ماست. اقتصاد دانشبنیان امروز کلوپ اقتصادهای پیشرفته جهانی است. اگر پانصد سال پیش اقتصادهای مبتنی بر کشاورزی یا قدرت نظامی کلوپ کشورهای پیشرفته و قدرتمند محسوب میشدند، اگر بعد از انقلاب صنعتی، کشورهای پیشرفته کشورهای صنعتی نامیده شدند تا همین چند دهه پیش هم وقتی میگفتند کشورهای صنعتی منظور کشورهای پیشرفته در جهان اول بود. امروزه کشورهای مبتنی بر نوآوری و کشورهای دارای اقتصاد دانشبنیان کلوپ کشورهای پیشرفته دنیا محسوب میشوند و در آینده هم این کلوپ پررنگتر خواهد بود.
بنابراین، تأکید رهبر انقلاب بر اقتصاد دانشبنیان بهخاطر این است که ما نباید اشتباهی را که در دویست سال پیش در انقلاب صنعتی کردیم و صنعتی نشدیم، تکرار بکنیم و این دفعه در تقسیم کار دوم بینالمللی که دارد اتفاق میافتد ما سرمان بیکلاه بماند و مجدد در بین کشورهای جهان سوم درجا بزنیم. ما باید وارد کلوپ کشورهای جهان اول بشویم و اسم رمز این کار و گفتمان عمومی که باید در این زمینه اتفاق بیفتد و در سیاستها و برنامههای مسئولین هم خودش را پیدا بکند، اقتصاد دانشبنیان است.
اقتصاد دانشبنیان نسبت به اقتصاد مبتنی بر منابع طبیعی یا کشاورزی یا اقتصاد مبتنی بر مصنوعات و صنایع سختافزاری ویژگی ذاتیاش اساساً این است که اشباعناپذیر است؛ یعنی مرز خلق ارزشافزوده و فرصتهای خلق ارزش در آن نسبت به کشاورزی و صنعت بسیار بالاست. دانشبنیان کردن کشاورزی و صنعت منجر به این میشود که مرزهای خلق ارزش و محدودیتهای ارزشافزوده را در آن صنایع بشکنیم و بتوانیم به مرزهای جدیدی برسیم. خود محصولات نرم، محصولات بیوزن، محصولات دانشبنیان هم اساساً جنس اشباعنشده و بدون مرزی در عرصه خلق ارزش دارند؛ مثلاً، ما در محصولات صنعتی قدیمی تابع تولید مقعر بود؛ یعنی مشمول قاعدهای به نام روند کاهنده و روند روبه نزول بهرهوری نهایی داشتند و مشغول همچنین قاعدهای میشدند.
صنایع دانشبنیان، اقتصاد دانشبنیان، کسبوکارهایی که در فضای مجازی بهنحو دانشبنیان شکل میگیرد، تابع تولیدشان محدب است؛ یعنی روند فزاینده بهجای کاهنده قبلی، روند فزایندهای از مولدیت و بهرهوری نهایی را در آنها میتوانیم داشته باشیم. خود این نشاندهنده فرصتهای بالایی است که دانشبنیانها برای خلق ارزش دارند.
ورود تولیدات کسبوکارهای دانشبنیان و شرکتهای دانشبنیان در زنجیره خلق ارزش بخشهای کشاورزی، صنایع غذایی و صنایع دیگر، یکی از اهداف بزرگ اقتصادی است و باعث میشود که واقعاً ما انقلاب بهرهوری که مدنظرمان هست در بخش کشاورزی راه بیندازیم یا رفع چالشهایی که در عرصه محدودیتهای آبوخاک داریم، با تزریق دانش و محصولات دانشبنیان به عرصه کشاورزی کنار بگذاریم. اینها اتفاقی است که در دنیا دارد رقم میخورد و ما هم باید همگام با آنها و پیشگام و پیشدستانه نسبت به این عرصهها اقدام بکنیم. برای همین اقتصاد دانشبنیان اقتصادی در عرض اقتصاد کشاورزی و اقتصاد صنعتی نیست، بلکه در طول آنها و باعث رشد آنها میشود. علاوه بر اینکه خودش هم مستقلاً بخش اقتصادی و لوکوموتیو اقتصادی مهم برای کل اقتصاد تلقی میشود.
ما در تاریخ جدید بشر در اقتصاد چند انقلاب را پشتسرهم گذاشتیم. ما انقلاب کشاورزی، انقلاب صنعتی، انقلاب مبتنی بر دنیای برق و انقلاب مبتنی بر صنایع الکترونیک را داشتیم. الآن هم در شرف انقلاب صنعتی پنجم هستیم که در صنایع نرم، خلاق و نوآورانه با دانشهای هایتک و در اقتصاد بیوزن خودش را نشان میدهد.
بعضیها در بدو آغاز همه این انقلابهای صنعتی فکر میکردند که اینها ضداشتغالاند؛ مثلاً، اولین باری که چرخ خیاطی اختراع شد، عدهای کارخانه چرخ خیاطی را ویران کردند و شیشههایش را شکاندند؛ چون خیاطها و دوزندگان فکر میکردند بیکار میشوند. تمامی پیشرفتها و اختراعات ابتدائاً چنین نگرانی را ایجادکرده که اشتغالزایی را مخدوش یا تخریب میکند، ولی تاریخ و روند تاریخی نشانداده که همه انقلابهای صنعتی و همه تحولات اقتصادی ممکن است یکسری از مشاغل را منقرض کرده باشد، اما فرصتهای شغلی بیشتری را هم خلق کرده است. رفتن بهسمت اقتصاد دانشبنیان هرچند برخی از مشاغل سنتی و قدیمی را ممکن است منقرض کند، ولی قطعاً فهرست بلندبالایی از مشاغل و فرصتهای جدید شغلی ایجاد خواهد کرد.
تأکید رهبر انقلاب بر دانشبنیان و اشتغالزایی بهدلیل این است که ما در نوع دانشبنیان شدنمان و در نوع افزایش تولیدمان حتماً به اشتغالزایی تأکید داریم. اقتصاد دانشبنیان اشتغالزاییاش از جنس اشتغالزایی در کارگران ساده بیمهارت نیست. طبیعتاً اشتغالزایی کسبوکارهای دانشبنیان و شرکتهای دانشبنیان از جنس اشتغالزایی برای سرمایههای انسانی افراد تحصیلکرده است. خیل عظیم تحصیلکردگان ایرانی ولو اینکه با فرآیندی به نام تولید انبوه مدرک فارغالتحصیل شده باشند، اما با کوچکترین و کمترین دانشافزاییها و مهارتافزاییها میتوانند به فعالان و کنشگران جدی کسبوکارهای دانشبنیان یا در زنجیره آن کسبوکارهای دانشبنیان خودشان را قرار بدهند.
امروزه اگر شرکت دانشبنیانی دارد در صنایع نانو کار میکند، یک حسابدار یا بازاریاب صنایع و محصولات نانو هم در این زنجیره شغل جدید خودش را میتواند بازیابی و پیدا کند. از این جهت، آن نگرانی که همیشه در همه پیشرفتهای اقتصادی و فناورانه بوده -که آیا اینها ضداشتغالزایی هستند- به نظر میرسد ذاتاً در انقلاب صنعتی پنجم نخواهیم داشت. در اقتصاد دانشبنیان هم بیش از آنچه مشاغلی را منقرض کند و از بین ببرد، مشاغل جدیدی خلق خواهد کرد، ولی این تأکید لازم است که ما به اشتغالزایی سرمایههای انسانی کارآفرینان ایرانی تأکید داشته باشیم.
آنچه ما امروزه بیشتر این تهدید یا چالش یا آسیب را در بازار اشتغال ایران میبینیم، اشتغالزایی تحصیلکردگان ایرانی است که اتفاقاً با اقتصاد دانشبنیان بیشتر فرصت شغلی پیدا خواهند کرد. افزایش کمیت شرکتهای دانشبنیان به آن مقداری که رهبر انقلاب مطالبه میکنند و هدفگذاری کردند و به آن مقداری که اقتصاد ایران امروزه به آن نیازمند است، مستلزم مقدماتی از جمله خود افرادند. امروزه هر دانشجوی ایرانی که در دانشگاه در هر رشتهای دارد تحصیل میکند، خودش را باید برای راهاندازی یک شرکت دانشبنیان یا قرارگرفتن در زنجیره خلق ارزش شرکتهای دانشبنیان تعریف کند. این مستلزم این است که در برنامههای فوقبرنامه، در برنامههای دانشافزایی و تحول در برنامههای درسی در وزارت علوم و دانشگاهها واقعاً اتفاقی رقم بخورد و بهنوعی فرزندان و دانشجویان ایران برای اقتصاد دانشبنیان تربیت شوند. در سند تحول بنیادین در آموزشوپرورش هم باید بچهها قبل از سنین دانشگاهی برای اقتصاد دانشبنیان و اقتصادهای آینده تربیت شوند و متناسب با آن آموزش ببینند و مهارتافزایی داشته باشند.
شرط دیگر توسعه شرکتهای دانشبنیان این است که جریان تأمین مالی بسترها و سکوهای تأمین مالی، روشهای نوین و فناوریهای مالی جدید، فینتکها، عرصههای جدید تأمین مالی مثل فرابورس در بازار سرمایه برای شرکتهای دانشبنیان، شتابدهندههای متعدد، رویدادهای متناسب با شرکتهای دانشبنیان و زیستبوم شرکتهای دانشبنیان تغییر بکند. ما قانون کارمان در دنیایی نوشتهشده و قانون تجارت و سرمایهگذاریمان در دنیای دیگری نوشتهشده که دنیای دانشبنیان نبوده است. شرکتهای دانشبنیان و کسبوکارهای دانشبنیان نیازمند قوانین جدیدی هستند که امیدواریم واقعاً این اتفاقات رقم بخورد.
از شرایط دیگر برای توسعه شرکتهای دانشبنیان خلق زنجیرههای ارزش محصول برای محصولات شرکتهای دانشبنیان بهویژه ورود محصول به چرخه بازار برای مصرف روزمره مردم است. در این زمینه باید وزارت صنایع ما جدیتر و فعالتر عمل کند. وزارت امور خارجه با دیپلماسی صنعتی و تجاری باید نحوه ارتباط شرکتهای دانشبنیان ما را با زنجیرههای خلق ارزش جهانی مدیریت کنند. اینهم از کارهایی است که باید در وزارت امور خارجه جدی گرفته شود. متأسفانه الآن توجه به این زیستبوم را در بدنه کارکردی و مأموریتی وزارت خارجه نمیبینیم؛ یعنی وزارت خارجه هنوز مأموریتی برای خودش در عرصه اقتصاد دانشبنیان و زنجیرههای جهانی آن قائل و متصور نیست. امیدواریم این تغییر در گفتمان، در مأموریتها و در فهم شرایط جدید در بدنههای همه وزارتخانههای ما شکل بگیرد.
وزارت کار ما در حوزه اشتغال باید بفهمد که دنیای اقتصاد دانشبنیان، کسبوکارها و شرکتهای دانشبنیان چه تحولات و چه الزامات جدیدی را نسبت به مقوله اشتغال در پیش میآورند. باید خودش را با شرایط جدید آماده کند که همه اینها لازمه اتفاقی است که باید شکل بگیرد تا زیستبوم اقتصادی کشور برای توسعه کمی و کیفی شرکتهای دانشبنیان بتواند رقم بخورد.