پانزده خرداد؛ سرآغاز نهضت اسلامی در ایران
پانزده خرداد به تمام معنا آغاز یك تاریخ جدید در ایران بود/ قیام 15خرداد 1342 انخستین رویارویی مستقیم و علنی مخالفان با حکومت پهلوی بود.

آنچه در پانزده خرداد به وقوع پیوست، تنها یك حادثهی دردناك در بیان حوادث تاریخ این مرز و بوم نبود. پانزده خرداد به تمام معنا آغاز یك تاریخ جدید در ایران بود. در زندگی اجتماعی انسان هزاران رخداد به وقوع میپیوندند، اما همهی آنها تبدیل به رخدادهای تاریخی نگردیده و تاریخ ساز نمیباشند. بیتردید رخدادهای تاریخی پیوند نزدیكی با باورها و اعتقادات، بینشها و گرایشها و آرمانهاییك جامعه دارند. پانزده خرداد به این اعتبار یك رخداد تاریخی است، چون پیوند عمیقی با آرمانهای جامعهی ایران دارد.
چرا رژیم مشروطهی سلطنتی و در رأس آن شخص شاه، با امام خمینی (ره) و پانزده خرداد مثل سایر رهبران مذهبی و ملی و سایر رخدادها برخورد نكرد؟!
شاه با كوله باری از تجربهی سركوب جنبشهای ملی و مذهبی چگونه از درك ماهیت رهبری امام خمینی (ره) و جنبش پانزده خرداد ناتوان شد؟ چرا اغلب گروههای سیاسی چپ و راست تاریخ ایران، در تحلیل پانزده خرداد و رهبری امام خمینی (ره) باز ماندند و آن را جنبشی كور، بیبرنامه، سنتگرا و ناتوان در آزادی ملت ایران از حاكمیت رژیم استبدادی شاه تلقی كردند؟
پاسخ این چراها و هزاران سؤال دیگر را باید در ماهیت نهضت امام خمینی، آرمانهای این نهضت، روش مبارزهی امام با نظام مشروطهی سلطنتی، پایگاه اجتماعی امام در میان مردم و گسترهی نفوذ جنبش و آرمانهای امام خمینی در جامعه جستجو كرد.
اگر چه پرداختن به همهی این چراها در ظرفیت یك مقاله نیست، اما برای اینكه نسلهای جوان جامعهی ما در معرض تحریف تاریخ قرار نگیرند، شمهای از عظمت نهضت امام خمینی (ره) را در آزادی و استقلال ملت ایران از لابهلای اسناد و گزارشات آن دوران مرور میكنیم. این گزارشات كه گزارشات رسمی كارگزاران نظام شاهنشاهی در برخورد با نهضت امام خمینی است، از جهات مختلفی گویای تفاوت این نهضت با نهضتهای گذشتهی تاریخ این مرز و بوم میباشد. این تفاوتها را از جهات مختلفی به شكل اجمالی مرور خواهیم كرد و امیدواریم كه محققین منصف و وطندوست با تفحص عمیق و دقیق در این مقطع تاریخی، نخواهند گذاشت ارزشهای این جنبش تاریخ ساز و رهبری آن و زحمات نیاكان ما در این مقطع تاریخی به دست تحریفگران حرفهای تاریخ به باد فراموشی سپرده شود.
امام خمینی (ره) رهبری متفاوت از رهبران گذشته
شیوهی رهبری امام خمینی برخلاف رهبری جنبشهای گذشته مبتنی بر اصول و قواعد خاصی بود كه مختص خود امام بود و در رهبرهای گذشتهی روحانیت سابقهای نداشت. بنابراین رژیم از درك نحوهی مبارزهی امام به كلی عاجز بود و این عجز باعث میشد كه برخوردهای رژیم مشروطهی سلطنتی با نهضت امام خمینی برخوردی دستپاچه و غیرمنطقی و همراه با ترس و دلهره باشد.
امام خمینی(ره) در میان رهبران جنبشهای اسلامی معاصر شاید تنها رهبری باشد كه علیرغم عدم حضور فیزیكی بر جسم و جان جامعه نفوذ داشته و از طریق این نفوذ قادر بود گستردهترین حركتهای سیاسی _ اجتماعی را هدایت و رهبری كند. رژیم سلطنتی با وجودی كه تصور میكرد، با دور كردن امام از صحنهی سیاسی و اجتماعی ایران و حذف فیزیكی او از جامعه، مشكل نهضت امام خمینی را حل خواهد كرد تا آخرین لحظه نیز متوجه نگردید كه چنین روشی بستر مناسبتری برای امام بود تا از آن، جهت به حركت در آوردن مردم استفاده كند. امام در طول جنبش پانزده خرداد و انقلاب اسلامی بحرانیترین دوران جنبش را از درون زندان و یا در تبعید هدایت و رهبری كرد و این رهبری یك رهبری منحصر به فرد در تاریخ معاصر ایران و جهان اسلام میباشد.
وقتی امام در پانزده خرداد سال 42 دستگیر شد، نه سازمان سیاسی مشخص بود كه حركتهای مردم را در بیرون سازماندهی كند و نه رهبری جایگزینی وجود داشت كه در غیاب رهبر اصلی، هدایت مردم را به عهده بگیرد. اما مردم به خوبی میدانستند كه باید چه كار كنند و چه نقاط حساسی را مورد هدف قرار دهند و چگونه با رژیم برخورد نمایند. عدهای به سمت كاخ مرمر، مركز فرماندهی رژیم مشروطهی سلطنتی، عدهای برای تصرف رادیو، بلندگوی دروغ پراكنیهای رژیم شاه و عدهای هم به سوی ادارهی تسلیحات ارتش، مركز تهیهی سلاحهای كشتار جمعی شاه و عدهای هم سازمان فرهنگی ایران و امریكا مركز پشتیبانی و تغذیهی نظامهای دیكتاتوری و قلب نگهدارندهی نظام مشروطهی سلطنتی را مورد حمله قرار دادند. هر تحلیلگری با دیدن این حركتها تصور خواهد كرد كه حركت مردم، یك حركت سازمانیافتهی آهنین و از پیش برنامهریزی شده با رهبری مقتدری است كه در قلب حركت، حضور فیزیكی داشته و از نزدیك، وقایع و رخدادها و نحوهی عمل مردم را هدایت میكند، اما آنهایی كه در دل نهضت بودند میدانستند كه این رابطه و سازماندهیهای مربوط به آن مبتنی بر حضور فیزیكی رهبری در میان مردم نیست، یك پیوند قلبی مبتنی بر اعتقادات و آرمانهاست كه فقط شاخصهی مرجعیت شیعه و در رأس آن رهبر فرهمندی چون امام خمینی است.
در چنین پیوندی خواستهی امام و امت یكی میشد، بدون اینكه نیازی به حضور فیزیكی یا ابلاغ رسمی آن وجود داشته باشد. مردم از قبل مراكز حساس و پایههای دوام دیكتاتوری را میشناختند و میدانستند كه در یك جنبش اجتماعی كه مبتنی بر آرمانهای دینی و رهبری مذهبی است، چه اهدافی را باید تعقیب نمایند. در طول نهضت امام خمینی از 15 خرداد سال 42 تا انقلاب اسلامی، این پیوند هیچگاه میان امام و امت قطع نگردید و این چیزی بود كه نظام استبدادی شاه و شبه روشنفكران وابسته به آن، از درك آن عاجز بودند.
در جنبش اسلامی امام خمینی مردم، هر مكان، سازمان و رابطهای را كه احساس میكردند به نوعی نشان از نمودهای ظاهری رژیم دیكتاتوری است، مورد تهاجم قرار میدادند، حتی كارخانهی پپسی كولا كه در آن دوران معروف بود كه متعلق به فرقهی ضاله و وابستهی بهاییه و یهودیها است و باشگاه ورزشی شعبان بیمخ كه رگ و ریشههای آن در خدمت به دیكتاتوری قرار داشت و از آن به عنوان وسیلهای برای باجگیری، قدارهبندی و اذیت و آزار مردم استفاده میشد نیز در این حملات در امان نماند. گویی به مردم الهام میشد كه به كجاها باید حمله كرد و ضربات را به كدام قسمت اركان رژیم وارد ساخت. شاید یكی از دلایل كشتار عظیم 15 خرداد سال 42 و پشتیبانیهای رسانهای و خبر پراكنیهای بعدی آن مبتنی بر همین مسئله بود! رژیم احساس كرد مردم دقیقاً اهدافی را مورد حمله قرار میدهند كه بقای نظام دیكتاتوری، وابسته به بقای آن اهداف بود. كاخ سلطنتی، رادیو، تسلیحات، ساختمانهای دولتی (عوامل اصلی بقای بوركراس رژیم شاهنشاهی)، پلیس و ارتش (ابزار سركوب رژیم)، سازمان فرهنگی ایران و امریكا، مراكز وابسته به فرقههای ضاله و منحرف (نشان حضور اسرائیل و انگلیس در ایران) و خلاصه هر چیزی كه رژیم دیكتاتوری پهلوی را روی پا نگه داشته بود.
پانزده خرداد، افول تمثال نظام مشروطهی سلطنتی و دیكتاتوری در ایران
پانزده خرداد فصل جدیدی از تاریخ تحولات دوران معاصر قلمداد شده است و محققین و مورخین آن را سرآغاز افول تمثال نظام مشروطهی سلطنتی و دیكتاتوری در ایران دانستهاند. امام خمینی(ره) از بدو ورود به صحنهی مبارزات مردم ایران بر خلاف روشهای پیشینیان، آرمان سقوط نظام شاهنشاهی و تأسیس حكومت اسلامی در سر داشت. لذا از همان ابتدا وجاهت عقلی و شرعی پایههای مشروعیت نظام مشروطهی سلطنتی و شبه روشنفكری وابسته به آن را مورد تردید قرار داد. این روش به طور كلی پشتوانههای عقلی و مذهبی رژیم پهلوی را متزلزل و راهی برای دفاع عقلی و شرعی از آن باقی نمیگذاشت. نظام شاهنشاهی از زمان ورود امام به صحنهی مبارزات سیاسی تا دوران سقوط، دلهرهی مشروعیت عقلی و شرعی را به عنوان كابوسی دردآور به همراه داشت و همین كابوس نه تنها منطق عقلی رژیم را در برخورد با مرجعیت، دین و آرمانهای مردم زایل كرد حتی منطق تاریخی این رژیم را در چشم انداز دویست سالهی اخیر ایران كور كرد. با وجودی كه شبه روشنفكران وابسته به نظام مشروطهی سلطنتی و الیگارشی رژیم پهلوی دیده بودند كه در رأس همهی نهضتهای سیاسی ـ اجتماعی دوران معاصر ایران حضور روحانیت و مرجعیت و نهادهای دینی یك ركن اساسی از اركان تحولات ایران بود و هیچ دیكتاتوری نتوانسته بود این حضور و رابطه را مورد تردید قرار داده یا تضعیف كند. اما در پانزده خرداد سال 42، رژیم آن خطاهای تاریخی را مرتكب شد و پس از دستگیری امام و كشتارهای عظیم پانزده خرداد... به همان ابزارهای پوسیده و شناخته شدهی فرار به جلو و دروغ پردازی و صحنه سازیهای شبه تاریخی توسل جست.
قیام 15 خرداد از دید استكبار جهانی
شاه در كتاب انقلاب سفید مدعی میشود كه رهبر 15خرداد «ارتباط مرموزی با حزب توده داشته و آنها بودند كه مقام او را به عرش رسانیدند»! در صورتی كه حزب توده و ارباب آن (شوروی) از نهضت اسلامی امام خمینی سخت وحشت كردند و آن را سد بزرگی در مقابل پیشرفت آرمانهای حزبی دیدند، از این رو، با تمام قوا علیه 15 خرداد دست به تبلیغ زدند و همانند جهانخواران غربی پشت سر شاه قرار گرفته و گفتههای او را تكرار كرده و تا آنجا كه توانستند نهضت اسلامی ملت ایران و رهبر آن را مورد تاخت و تاز قرار دادند!
علیرغم تلاش بی امان استعمارگران شرق و غرب در آلوده ساختن چهرهی انقلابی قیام 15 خرداد و سیل تهمت به قهرمانان آن رخداد تاریخی، حقایق در زیر پرده پوشیده نماند و بسیاری از واقعیتها از لابهلای قلم نویسندگان غربی كه میكوشیدند قیام ملت ایران در 15خرداد را ارتجاعی، غیر ملی و آنارشیستی وانمود سازند، بروز كرد و شاه و حامیان غربی و شرقی او را بیش از پیش رسوا كرد؛ و از آنجا كه درج همهی مقالهها و نوشتههای روزنامههای غربی دربارهی 15 خرداد و بررسی و تفسیر آن نیاز به كتابی جداگانه دارد و از مجال این نگارش بیرون است، به آوردن ترجمهی برخی از نوشتههای مطبوعات خارجی اكتفا میگردد.
روزنامهی الاهرام ـ چاپ قاهره ـ در تاریخ پنجشنبه 16 خرداد 42 زیر عنوان: «تهران شعلهور گردیده و اهالی آن با صدای بلند، براندازی نظام حاكم و قطع رابطه با اسرائیل را میخواهند» نگاشت:
دیروز تهران از آتش خشم مردم شعلهور شد و زبانههای آتش به شهرهای دیگر كشید. نیروی نظامی و ارتش شاه با تانك و توپ و زرهپوش به خیابانها آمد و صدها نفر از تظاهرات كنندگان كشته و زخمی شدند. نیروی نظامی كه به مسلسل سنگین مجهز میباشد. كاخ شاه را احاطه كرده و راههایی را كه به كاخ منتهی میشود، بسته است.
گفتمان امام خمینی در حوزهی سامان اجتماعی و نظام اجتماعی، یك گفتمان برخاسته از الگوهای غربی نبود، امام از دل دین و مذهب شیعه، اركان نظم اجتماعی جدید را پایهریزی كرد. در ایران معاصر متفكری وجود ندارد كه مانند امام خمینی هم در فروپاشی نظم كهنه و پوسیده و هم در پایهریزی یك نظام جدیدی و پویا دارای الگوی مشخصی باشد. پانزده خرداد سرآغاز این نظم جدید و افول تمثال نظام مشروطهی سلطنتی در ایران است و جا دارد كه محققین این مرز و بوم به دور از الگوهای رسمی تحلیلهای سیاسی و تاریخی كه تحت تأثیر آموزههای غربی است، با توجه به ساخت اجتماعی ایران به نقد و تحلیل این حماسهی تاریخی بنشینند.
منبع: فصلنامه پانزده خرداد، دوره سوم، سال دوم، شماره 3