جنایتی که هرگز التیام نخواهد یافت
دوازدهم تیر ماه مصادف است با سالروز سقوط هواپيماي مسافربري جمهوری اسلامی ايران توسط ناوگان متجاوز آمريكا، جنایتی که پس از گذشت بیست و چهار سال، التیام نخواهد یافت.

اين هواپيما در زمانی که ایران در نبرد با متجاوزین بعثی که مورد حمایت شرق و غرب قرار داشت با موشک ناو جنگي وينسنس مورد حمله عمدي نيروهاي تجاوزگر و جنايت پيشه شيطان بزرگ قرار گرفت حامل 298 مسافر و خدمه بود که تمامي آنها اعم از مرد و زن و کودک و نوجوان و کهنسال با وقوع اين جنايت فجيع به شهادت رسيدند.
در ميان سرنشينان هواپيما، 66 کودک زير 13 سال، 53 زن و 46 تن تبعه کشورهاي خارجي نيز بودند که کشته شدند. ساقط کردن هواپيماي مسافربري جمهوری اسلامی ايران از سوي جنايتکاران آمريکايي، در حقيقت يکي ديگر از مراحل رويارويي استکبار جهاني با ملت بزرگ ایران براي تقويت متجاوزان عراقي در جبهه هاي جنگ بود.
پس از سقوط اين هواپيما، مقامات آمريکايي براي توجيه اين جنايت نابخشودني، دلايل ضد و نقيضي عنوان کردند و کوشيدند اين اقدام خصمانه را يک اشتباه قلمداد کنند. اما با توجه به مجهز بودن کشتي جنگي وينسنس به پيشرفته ترين سيستم هاي راداري و رايانه اي و همچنين مشخص بودن نوع هواپيماي در حال پرواز، مسلم شد که احتمال اشتباه وجود نداشته و اين اقدام، کاملاً خصمانه بوده است.
با اين حال مقام هاي آمريکايي پس از چندي، در توهيني آشکار به ملت ايران، مدال شجاعت بر گردن ناخداي اين ناو انداختند و بدين سان حمايت رسمي خود را از اين جنايت اعلام نمودند. به هر تقدير، اين جنايت نيز در کنار جنايات بي شمار دولت آمريکا، در پرونده سياه استکبار جهاني ثبت شد و لکه ننگ ديگري بر تارک آن جنايت پيشگان نقش بست.
دلایل رد ادعاهای رسمی دولت امریکا
این ادعا به دلایل زیر, غیر قابل قبول بود, زیرا:
1ـ
قطعات متلاشی شده هواپیما و اجساد سرنشینان آن در سطح وسیعی از آبهای
سواحل جنوبی جزیره هنگام, درست در داخل آبهای ایران پراکنده شده بودند.
این محل درست در زیر مرکز دالان هوایی بینالمللی بندرعباس دوبی (آمبر56)
قرار دارد و نشان میدهد که هواپیما درست در مسیر پیشبینی شده درحال پرواز
بوده است و همانطورکه چهارسال بعد روزنامه «نیویورک تایمز», در گزارشی که
حاوی چندین نکته تازه بود, گفت که ناو وینسنس در آبهای فلات قاره ایران
بوده است نه در آبهای بینالمللی و پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا) در آن
زمان بر این حقیقت سرپوش گذاشته است. همچنین دریاسالار «ویلیام کراو» رئیس
ستاد مشترک نیروهای مسلح آمریکا در دوره زمامداری ریگان در گفتگو با شبکه
«بی بی سی» تأکید کرد, ناو وینسنس بدون هیچ دلیل روشنی با وجود برخورداری
از توپها و موشکهای دوربرد به کمانه آبهای ایران آمده بود. این نشان دهنده
آن است که ناو به عمد برای عمل سوء آماده شده بود.
2ـ هواپیمای مسافربری ایرباس از نظر حجم, شکل, اندازه و توانایی پرواز کاملاً با هواپیمای F-14 متفاوت است.
3ـ
با توجه به ارتباط کلامی و ارتباط ناوبری هر هواپیمای بازرگانی و
مسافربری, ناو آمریکایی میتوانست به راحتی با شنیدن مکالمات خلبان به
ماهیت هواپیمای مسافربری پیببرد.
4ـ مقامات ناو آمریکایی ادعا کردهاند
که سه اخطار روی باند نظامی فرستادهاند ولی پاسخی دریافت نکردهاند.
مسلماً اخطار نظامی ارسال شده به گوش خلبان 655 نرسیده است, ولی سه اخطار
روی باند غیرنظامی (اضطراری) را هیچ منبع غیرنظامی دریافت نکرده است و از
آنجا که کلیه خلبانان دو منطقه همیشه در این باند به گوش هستند, این ادعایی
واهی مینماید. مقامات آمریکایی (که سرنگونی یک هواپیمای مسافربری
کرهجنوبی در سال 1362 را «بربریت» نامیدند و خواستار تحریم بینالملل خطوط
هواپیمایی شوروی سابق شدند.) پس از ارتکاب حمله به هواپیمای مسافربری
ایران، سعی کردند با طرح ادعاهایی, فاجعه را کوچک و کشتار 290 انسان را (که
در نوع خود در تاریخ هواپیمایی غیرنظامی بیسابقه است), امری عادی جلوه
دهند.
ادعاي بی اساس
خدمه ناو وينسنس بعدها در پاسخ
به اين اقدام، ادعا كردند كه علايم ايرباس ايراني را با علايم راداري يك
اف- 14 كه در حال فرود آمدن بر روي ناو هواپيمابر فورستال كه در حدود 160
كيلومتر دورتر از وينسنس بود اشتباه گرفتهاند.
اين ادعا زماني مضحك به
نظر ميرسد كه بدانيم، وينسنس مجهز به سيستم راداري «ايجيز» (Agies) بوده
كه يكي از معروفترين و پيشرفتهترين سيستمهاي راداري در تمام جهان محسوب
ميشود. به نحوي كه برخي كارشناسان نظامي آن را متعلق به جنگ جهاني سوم
ميدانند.
اين سيستم در واقع، سيستم تشخيص دشمن از دوست است تا در صورت
انتشار امواج غيرقابل قبول از سوي مهاجم احتمالي، سيستم دفاع موشكي وارد
عمل شود. ادعاي فرمانده ناو وينسنس در اشتباه پنداشتن ايرباس از اف- 14 به
اين معني است كه مدرنترين سيستم جهان قادر به تشخيص يك هواپيماي مسافربري
از هواپيماي جنگي نيست. در حالي كه گفته ميشود قدرت سيستم راداري ايجز به
حدي است كه همزمان چند هدف را كشف و مورد رهگيري قرار ميدهد.
چرا ايرباس ايراني به اخطار آمريكايي ها توجه نكرد ؟
سوالي
كه همه جا معمولآ مطرح مي شود و متآسفانه در كمتر جايي پاسخ صحيح آن را
شنيده ام ، موضوع اخطار است . خيلي ها مي پرسند چرا خلبانان با تجربه
ايراني به اخطار هاي هشدار دهنده ناو جنگي آمريكا توجه نكردند ؟ در مقابل
هستند كساني كه معتقدند ، آمريكايي ها براي انتقام گيري از تحقيري كه توسط
مردم ايران شده بودند ، همان گونه كه مقررات بين المللي حضور در آبراه هاي
قانوني كشور را ناديده گرفته بودند ، به همان راحتي هم قوانين اخطار پيش از
شليك را انجام نداده و با قلدري تمام و نا جوانمردانه به سوي هواپيماي
مسافربري ما شليك كرد ... شما چه فكر مي كنيد .. ؟
آيا آن ها به ايرباس ما اخطار داده بودند؟
واقعيت
امر اين است كه مسئولان ناو جنگي آمريكايي قبل از شليك سه بار اخطار به
هواپيماي ما داده بودند .. اما چرا كاپيتان محسن رضائيان به آن توجه نكرده
بود .؟ واقعيت اين است اخطار آمريكايي ها روي موج فركانس هواپيماهاي نظامي
پخش مي شده است . خوب يادم است در زمان جنگ وقتي ما به هر دليلي وارد آب
هاي خليج فارس مي شديم يا در پايگاه هاي نزديك به منطقه پرواز مي كرديم ..
اغلب با اخطار هاي آمريكايي ها مواجه مي شديم .. مخصوصآ خلبانان شكاري كه
بيشتر از ما ها با اين نوع اخطار ها سر و كار داشتند .. ولي از آن جا كه
اير باس يك هواپيماي غير نطامي است ، طبيعي است آن بنده خدا ها هيچ گاه
اخطار آن ها را دريافت نكرده بودند .. ضمن اين كه هنوز در منطقه خودمان
بودند. ( نویسنده این قسمت، از خلبانان جنگنده کشورمان در زمان جنگ بوده
است. به سایت oldpilot.ir مراجعه کنید)
آيا راهي براي اخطار وجود نداشت ..؟
چيزي
كه كارشناسان مسايل صنعت هوانوردي جهان را متعجب كرده و شايد هم دل هر
انسان آزاده اي را به درد آورده است ، استفاده نكردن از شيوه هاي مرسوم
ديگر بوده است .. به نظر من ، بهترين شيوه در اين گونه مواقع اين است كه با
شليك منور هاي مخصوص " آلرت " كه در هر هواپيماي قراضه نظامي هم يافت مي
شود ، خيلي راحت مي توانستند نظر خلبان را به خود جذب نمايند .. كه در اين
صورت مرحوم محسن رضائيان حتمآ براي مانيتورينگ ماجرا سريع مي رفت روي
فركانس 121.5 Mhz تا از آن طريق از پيغام بين المللي آگاه شود . لازم است
به اطلاع برسانم اين فركانس بين المللي است و به آن IAD هم مي گويند كه
مخفف ( International Air Defence ) است . و مرحوم رضائيان اگر به نحوي كه
اشاره كردم آگاه می شد ، صد در صد از اين طريق اخطار آن ها را متوجه مي شد
. راه ديگر اين بود با به پرواز در آوردن چند هواپيما از روي ناو ، او را
وادار به ترك از منطقه مي كردند !! ( منطقه اي كه خاك خودش محسوب مي شود )
نظر فرمانده نیروی هوایی ایران
فرمانده
نیروی هوایی ایران اعلام کرد: «حمله ناو دریایی آمریکا به هواپیمای مسافری
ایران، عمدی بوده است. اولین و آخرین پرواز نبوده که هواپیما از یک
فرودگاه بین المللی بلند شده تا در دالان هوایی بین المللی پرواز کند. حق
بیمه گذاران بین المللی نیز منطقه تنگه هرمز و بندرعباس را غیر جنگی می
دانند و لاشه هواپیما نیز که در داخل دالان پروازی بوده، در آب های متعلق
به ایران سقوط کرده است».
چرا اغلب جنازه ها لخت بودند ؟
تعداد
اندكي از جنازه شهدا بدست آمد . و اغلب آن ها هم بدون لباس بوده و يا با
لباس هاي پاره شده پيدا شدند. علت اين مسئله اين است كه از آن جا كه داخل
كابين هواپيما موقع پرواز براي تنفس بهتر و مواجه نشدن با كمبود اكسيژن "
پرشرايز " مي شود ، به محض وارد آمدن ضربه اي سخت كه منجر به سوراخ در بدنه
هواپيما شود ، تمام فشار داخل آن به شدت خارج شده كه همين امر سبب پاره گي
لباس ها مي شود.
پیگیری حقوقی
متعاقب این تجاوز
آشكار، جمهوری اسلامی ایران در روز 14 تیر 1367، طی نامه ای به رئیس شورای
امنیت، خواستار تشكیل جلسه فوری شورا برای رسیدگی به موضوع شد. 25 تیر
1367، مطابق با 16 ژوئیه 1988، شورا تشكیل جلسه داد. از سوی جمهوری اسلامی
ایران علی اكبر ولایتی وزیر امور خارجه وقت و از جانب آمریكا بوش معاون وقت
رئیس جمهوری درجلسه حضور داشتند.
* قطعنامه 616 شورای امنیت (1988)
شورای
امنیت پس از استماع سخنان ولایتی و جورج بوش در جلسه شماره 2821 خود
درتاریخ20 ژوئیه 1988 ( 29/4/1367) قطعنامه ای را تصویب كرد. متن قطعنامه
به شرح زیر است:
شورای امنیت، با بررسی نامه مورخه 5 ژوئیه 1988 جانشین
نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران خطاب به رئیس شورای امنیت و با استماع
بیانات نماینده جمهوری اسلامی ایران، وزیر امور خارجه ( علی اكبر ولایتی ) و
سخنان نماینده ایالات متحده آمریكا ( معاون رئیس جمهوری جورج بوش )، با
ابراز تاسف عمیق از این كه یك هواپیمای غیرنظامی ایران ایر در پرواز برنامه
ریزی شده بین المللی 655، در پرواز بر فراز تنگه هرمز به وسیله موشك شلیك
شده از ناو جنگی ایالات متحده آمریكا ( وینسنس) منهدم گردید، با تاكید بر
ضرورت تبیین حقایق سانحه توسط بازرسی بی طرفانه، با اضطراب عمیق از تشنج
دائم التزاید در منطقه خلیج فارس:
1- تأسف عمیق خود را از ساقط ساختن
هواپیمای غیرنظامی ایران به وسیله موشكی كه از یك ناو جنگی آمریكا شلیك شده
و تسلیت عمیق خود را به خاطر از دست رفتن غم انگیز جان انسانهای بی گناه
ابراز میدارد.
2- همدردی صمیمانه خود را به خانوادههای قربانیان سانحه غم انگیز و دولتها و كشورهای آنان اعلام میدارد.
3-
از تصمیم سازمان بین المللی هواپیمایی كشوری در پاسخ به درخواست جمهوری
اسلامی ایران مبنی بر ایجاد گروه تحقیق برای بررسی تمام حقایق موجود همچنین
از اعلام ایالات متحده آمریكا و جمهوری اسلامی ایران مبنی بر تصمیمشان
برای همكاری با برسی سازمان هواپیمایی كشوری استقبال میكند.
4- از
تمامی اعضای كنوانسیون 1944 شیكاگو، درخواست میكند كه در همه شرایط،
مقررات و رویههای سلامت هوانوردی كشوری به ویژه ضمائم آن كنوانسیون به
منظور جلوگیری از چنین پیشامدهایی را دقیقاً مراعات نمایند.
5- لزوم
اجرای فوری و كامل قطعنامه 598(1987)، شورا را به عنوان تنها مبنای حل
جامع، عادلانه، شرافتمندانه و پایدار، منازعه میان ایران و عراق ابراز و
پشتیبانی خود را از دبیر كل برای اجرای این قطعنامه اعلام و خود را ملتزم
به همكاری با دبیر كل برای تسریع در اجرای طرح اجرایی او مینماید.
جرج
دابليو بوش پدر، معاون رونالد ريگان، رئيس جمهور وقت آمريكا در آگوست 1988
گفت "من هرگز از طرف آمريكا عذرخواهي نميكنم، من اهميتي نميدهم كه چه
كاري انجام داده است. من اهميت نميدهم حقيقت چيست ".
جو آن روزگار بر
ضد ايران بود و نيز امريكا بر مجامع جهاني، فشار وارد ميكرد؛ از اين رو
صرف تصويب يك قطعنامه بر ضد امريكا، يك موفقيت به حساب ميآيد؛ ولي نكاتي
در قطعنامه وجود دارد كه تذكر آنها لازم است:
1. در اين قطعنامه به جاي آوردن عنوان « خليج فارس» فقط از عبارت «خليج» استفاده شده است.
2. در قطعنامه ميان مسألۀ جنگ و ساقط ساختن هواپيماي ايراني، ارتباط ايجاد شده است.
3. در اين بيانيه، طرف متجاوز، محكوم نشده است.
4. دربارۀ محكوم كردن عامل فاجعه و جبران خسارات وارده سخني به ميان نيامده است.
جمهوری
اسلامی ایران علاوه بر شورای امنیت و شورای ایكائو، شكایت خود را در دیوان
بین المللی دادگستری لاهه نیز مطرح كرد. عنصر تخصصی سازمان ملل متحد یعنی
ایكائو (سازمان هواپیمایی كشوری بین المللی) نیز از مسائل سیاسی به
دورنمانده وبه جای بررسی فنی و ارائه طریق به شورای امنیت به ابراز تاسف و
تسلیت به بازماندگان سانحه پرداخت.
ايران، در اين باره از شوراي ايكائو
(آژانس مسئول امنيت و سلامت پروازهاي بين المللي) كه يك مرجع فني و تكنيكي
است، درخواست كرد كه جلسه تشكيل دهد و به موضوع، رسيدگي كند. با كمال تأسف
اين هيئت بين المللي نيز از سياسي كاري مصون نماند و تنها به صدور يك
بيانيه اكتفا كرد. در اين بيانيه از بروز اين جنايت، ابراز تأسف و همدردي
شده است و نيز بر اصل پرهيز از زور عليه هواپيماهاي غيرنظامي تأكيد می کند.
اين بيانيه با آنكه از يك مركز تخصي صادر شد، ولي ضعيفتر از بيانيۀ شوراي
امنيت بود.
گزارش گروه حقیقت یاب ایکائو
هواپیمای
ایرباس A300 متعلق به هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران در ساعت ۱۰:۱۷ به وقت
محلی با حدود بیست دقیقه تأخیر از فرودگاه بندرعباس به مقصد دوبی برخاست.
در ساعت ۱۰:۲۴ خلبان هواپیما گزارش داد که هواپیما به ارتفاع ۳۶۰۰ متری
رسیده است. هواپیما در ساعت ۱۰:۲۸ در ارتفاع بیش از چهار هزار متری با موشک
زمین به هوای رزمناو وینسنس سرنگون شد. در جلسه فوق العاده شورای ایکائو
(سازمان بین المللی هواپیمائی کشوری) در روز ۱۴ ژوئیه ۱۹۸۸ تصمیم گرفته شد
که یک تیم حقیقت یاب برای بررسی عواملی که منجر به نابودی هواپیما شده است،
تشکیل شود. نمایندگان ایران و آمریکا آمادگی خود را برای همکاری با تیم
تحقیق اعلام کردند. در گزارش این کمیته در مورد اتفاقات منجر به سرنگونی
آمده است:
هفت دقیقه پس از بلند شدن از فرودگاه بندر عباس، ۱۱ مورد
اخطار از سوی کشتیهای جنگی ایالات متحده به هواپیمای ایرانی اعلام شد. ۷
مورد توسط ناو جنگی وینسنس بر روی فرکانس ۲۴۳ مگاهرتز، یک اخطار توسط ناو
سایدز بر روی همین فرکانس و ۳ اخطار دیگر بر روی فرکانس اضطراری ۱۲۱/۵
مگاهرتز به هواپیمای ایرباس داده شد. از این ۱۱ مورد، ۷ مورد بر روی طول
موج ۲۴۳ مگاهرتز بود که مخصوص هواپیمای نظامی است و ایرباس تجهیزات لازم
برای شنیدن آن ها را نداشت (طبق دستور ایران ایر همه هواپیماها باید در مدت
پرواز در منطقه خلیج فارس بر روی فرکانس ۱۲۱/۵ مگاهرتز به گوش باشند). در
این هنگام بحث زیادی میان بخشهای اطلاعات جنگی سه ناو آمریکایی وینسنس ،
مونتگمری و سایدز درگرفت. گزارش تیم تخصصی ایکائو مشخص میکند که در دقایق
آخر حمله به هواپیما، عدهای هواپیما را یک هواپیمای مسافری و عدهای دیگر
یک هواپیمای جنگی مهاجم تلقی نمودند. دو دقیقه بعد کارکنان مرکز گزارشی را
مبنی بر اینکه هواپیمای مزبور اف-۱۴ میباشد، دریافت کردند. در همین حال
کارکنان ناو سایدز فریاد زدند: هواپیما تجاری است، صبرکنید. در همین زمان
یکی از افسران وینسنس نیز گفته است که هواپیما احتمالا تجاری است. در همان
حالی که گفتگوهای میان ۳ ناو ادامه داشه ناخدای وینسنس تصمیم میگیرد که
موشک خود را پرتاب کند.
شلیک به هواپیمای مسافری کره جنوبی، یک بام و دو هوا
دولت
آمریکا، همیشه در قبال حوادث و فجایع، برخوردی دوگانه در پیش گرفته و می
گیرد. هیچ کس نحوه برخوردآمریکا با سرنگون ساختن هواپیمای مسافری کره جنوبی
توسط روس ها، در شهریور سال 1362 را فراموش نکرده است. در آن ماجرا، این
هواپیما با 269 سرنشین از مسیر عادی خود منحرف شد و 500 کیلومتر داخل خاک
شوروی رفت که توسط سیستم دفاعی موشکی روس ها سرنگون شد. به دنبال وقوع این
حادثه، کاخ سفید موضع بسیار شدیدی اتخاذ کرد و از آن، به عنوان یک جنایت و
یک عمل شنیع ضد انسانی یاد کرد و دست کم شش ماه هیاهوی تبلیغاتی وسیعی برضد
شوروی سابق به راه انداخت؛ در حالی که خود، از آن سوی کره زمین آمد و
هواپیمایی را که به قلمرو هیچ کشوری وارد نشده و در آب های بین المللی به
حرکت خود ادامه می داد، مورد هدف قرار داد و به هیچ وجه مسؤولیت این عمل
ننگین را هم برعهده نگرفت.
غرامت
بحث پرداخت غرامت
به بازماندگان قربانیان حادثه، از نخستین روزهای وقوع آن از سوی جمهوری
اسلامی ایران مطرح بود. سرانجام یکی از اعضای هیأت نمایندگی آمریکا در
اجلاس شورای «ایکائو» که سازمانی تخصصی و وابسته به سازمان ملل و سازمان
هواپیمایی کشوری است، اظهار داشت که آمریکا خود را مسؤول حادثه نمی داند،
امّا حاضر است به عنوان کمک انسانی، مبلغی به بازماندگان حادثه و نه به
دولت ایران، بپردازد. ازاین رو، دولت آمریکا مبلغ 55 میلیون دلار برای
خانواده های قربانیان و نیز مبلغ 40 میلیون دلار برای غرامت ناشی از سقوط
هواپیمای مسافربری پرداخت (برخی می گویند از این مبلغ فقط 55 میلیون دلار
آن پرداخت شده است) و به این ترتیب، ضمن ختم غائله، از زیربار مسؤولیت این
حادثه شانه خالی کرد.
نگاهی به زندگی ویلیام راجرز:
نام: ويليام سي راجرز سوم
(William C. Rogersш)
لقب: ويل
محل تولد: فورتورث (Fortworth)، ايالت تگزاس
محل خدمت: نيروي دريايي آمريکا
سالهاي خدمت: 1992-1965
درجه: ناخدا
فرماندهيها: ناو يو.اس.اس کاشينگ(DD-985)
ناو يو.اس.اس وينسنس (G-49)
گروههاي آموزشهاي رزمي تاکتيکي نيروي دريايي
نبردها: عمليات ارنست ويل
مدالها: نشان لياقت
مدال شايسته خدمت
مدال تمجيد خدمت مشترک
نشان روبان خدمت رزمي
مدال اعزامي نيروي دريايي
مدال اعزامي نيروهاي مسلح
ناخدا
ويليام سي. راجرز سوم که معمولاً به عنوان ويل سي. راجرز سوم شناخته
ميشود در دسامبر سال 1938 در فورتورث، تگزاس به دنيا آمد. او افسر
نيروي دريايي آمريکا بود و بيشتر بهخاطر فرماندهي ناو يو.اس.اس
وينسنس(G-49)، يک ناوشکن در کلاس Ticonderoga مجهز به سيستمهاي رزمي
Aegis شناخته شده است. در زمان فرماندهي او، اين ناو مسئول سرنگون کردن
پرواز شمارة 655 هواپيماي ايران برفراز خليجفارس بود که منجر به کشته شدن
290 غيرنظامي شد و يک ماجراي بينالمللي براي آمريکا به وجود آورد.
زندگي اوليه و حرفهاي ويل راجرز تا قبل از سال 1988
راجرز
در شهر فورتورث، ايالت تگزاس متولد شد و در سن آنتوني، تگزاس بزرگ شد.
پدرش، ويل سي. راجرز دوم در زمان جنگ دوم جهاني در نيروي دريايي آمريکا،
روانپزشک بود. ويل برادري کوچکتر از خود به نام ديک دارد که در يک
حادثه رانندگي فلج شد و اکنون بر روي ويلچر به زندگي خود ادامه ميدهد.
راجرز داراي مدرک ليسانس در رشته روانشناسي از دانشگاه بايلور و
فوقليسانس در رشته تاريخ از دانشگاه ترينيتي در سنآنتونيو است. وي قبل
از وارد شدن به دانشکدة افسری بهمدت دو سال در دبيرستان، علوم تدريس
ميکرد.
راجرز در دسامبر 1965 به درجه افسري نائل شد و اولين سفر
مأموريتي او در بخش مهندسي ناوهواپيمابر يو.اس.اس اينديپندنس(CU-62)
بود. دومين ايستگاه مأموريتي او ناوشکن يو.اس.اس جورج ک.مکنزي بود که
ابتدا در لانگ بيچ و سپس در يوکوسوکاي ژاپن مستقر شد. راجرز در دسامبر 1969
به ناو يو.اس.اس وريلند(Uss Vreeland)- که يک ناو محافظ در کلاس Knox
بود- بهعنوان افسر عملياتي پيوست. اين ناو در چارلستون واقع در ايالت
کاروليناي جنوبي مستقر بود. اولين فرماندهي راجرز، ناو
يو.اس.اساکسپلويت، يک ناو مينياب در کلاس تهاجمي (Aggressive) بود که
اين ناو هم در چارلستون استقرار داشت. راجرز بعد از حضور در کالج ستاد
نيروهاي مسلح (Armed Forces Staff College) در نورفولک واقع در ايالت
ويرجينيا با سه درياسالار در واشنگتن کار کرد و به سمت رئيس گروه
ارزيابي سيستمهاي تسليحاتي که تحت نظارت وزير خارجه است، منصوب شد. به
دنبال جنگ يام کيپور(Yom Kippur) در سال 1973، راجرز با توجه به سمتي که
داشت، چندين بار به اسرائيل سفر کرد. او در سال 1978 خود را به عنوان
افسراجرايي- که در ردة دوم فرماندهي است- به نام يو.اس.اس ديويد آر.ري
(Uss David R.Ray) که يک ناوشکن در کلاس Spruance بود، معرفي کرد. وي بعد
از آن از سپتامبر 1981 تا اوت 1984، فرمانده ناو يو.اس.اس کاشينگ(Uss
Cushing) -که آن هم يک ناوشکن در کلاس Spruance بود- شد. وي قبل از آنکه
فرماندة ناو وينسنس شود، در پنتاگون به عنوان رئيس بخشي در دايرة
برنامهريزي رياست عملياتهاي نيروي دريايي خدمت کرد.
ناخدا راجرز در
12جولاي 1964 با شارون(لوميس) راجرز ازدواج کرد. آنها يک پسر به نام ويل
سي. راجرز چهارم دارند که در فوريه 1969 به دنيا آمد.
فرماندهي ناو يو.اس.اس وينسنس
راجرز
دومين فرماندة ناو وينسنس بود و در 11 آوريل 1987 به اين سمت منصوب شد. در
آن زمان، ناو وينسنس، يکي از تنها پنج رزمناو بهآبانداختهشدهاي
بود که سامانه جديد رزمي موسوم به Aegis را حمل ميکرد. اين سامانه يک
ميليارد دلاري، يک سيستم مديريت رزمي يکپارچه رايانهاي بود.
وينسنس
اولين رزمناو از اين نوع بود که به ناوگان اقيانوس آرام پيوست. مرکز اين
سامانه يک رادار پيشرفته، داراي رديابي اتوماتيک چندمنظورة سه بعدي و
زمانبنديشده موسوم به AN/SPY-1 است. اين رادار بسيار پرقدرت که
بهعنوان “سپر ناوگان دريايي” شناخته شده قادر به جستوجو، رديابي و
هدايت موشکها بهطور همزمان با ظرفيت رديابي بيش از يکصد هدف در
بيشتر از 100ميل دريايي(200کيلومتر) است.
فرماندهي يک ناو مجهز به
سامانه Aegis در آن زمان بسيار مهم تلقي ميشد. وينسنس در 25 آوريل 1988
در يک مأموريت ششماهه به حمايت از عمليات ارنست ويل، همراهي و اسکورت
تانکرهاي نفتکش در خليجفارس، در اين منطقه مستقر شد.
پرواز شماره655 ايران اير
در
سوم جولاي سال 1988، ناو وينسنس، پرواز شماره 655 ايران اير را با دو
موشکSM-2MRسرنگون کرد. پرواز 655 ايران اير که 290 مسافر را حمل ميکرد،
بهمدت هفت دقيقه درحال پرواز بود که اين دو موشک با فاصله تقريباً 8
مايل(13کيلومتر) از ناو وينسنس به اين هواپيما اصابت کرد. اين هواپيما
درخليج فارس در 5/6 مايلي (5/10 کيلومتري) جزيره هنگام سقوط کرد. در زمان
وقوع اين حادثه، ناو وينسنس داخل آبهاي ايران بود.
ديويد کارلسون،
افسر سرفرماندهي ناو يو.اس.اس سايدز (Uss Sides)، دومين کشتياي که در
زمان وقوع اين حادثه تحت کنترل تاکتيکي راجرز بود، شخصاً از وي انتقاد کرد و
او را بسيار پرخاشگر ناميد. کارلسون ادعا کرد که سرنگونکردن پرواز
شماره 655 ايران اير ناشي از به اوج رسيدن روح وحشتناک ستيزهجويي ناخدا
راجرز بود که اولين بار چهار هفته قبل از اين ماجرا ديده شد. کارلسون به
وقايع روز دوم ژوئن 1988 اشاره کرد که مدعي شد راجرز، ناو وينسنس را که در
تعقيب يک کشتي فلهبر بود، به يک ناو محافظ ايراني بسيار نزديک کرد.
اينکه او با پرواز دادن هليکوپترش آن را به فاصله بسيار نزديکي از
قايقهاي کوچک ايراني برد و همچنين به جاي هدايت کشتي ديگر براي شليک
بهسوي کشتيهاي ايراني، بهسوي چند قايق کوچک نظامي ايراني شليک کرد.
کارلسون با اشاره به هزينه بالاي اين رزمناو در ارتباط با ناوهاي محافظ
وابسته به گروه رزمي، با تصميم راجرز مخالفت کرد. «چرا ميخواهي يک
رزمناوAegis بهسوي قايقها شليک کند؟ اين کار عاقلانهاي نيست.»
ناو
وينسنس که همچنان راجرز فرمانده آن بود، مدت باقيمانده از مأموريت خود
را به اتمام رساند و در 25 اکتبر 1988 به پايگاه دريايي سنديهگو
بازگشت. راجرز تا 27 مي سال 1989 فرمانده ناو وينسنس بود. در سال 1990،
جورج بوش پدر به راجرز به خاطر عملکرد خارق العاده او بهعنوان افسر
فرمانده، نشان لژيون لياقت اعطا کرد. اين مدال بهخاطر دوران تصدي او به
عنوان فرمانده ناو وينسنس از آوريل 1987 تا می 1989داده شد و هيچ
اشارهاي به سرنگون کردن پرواز شماره 655 ايران اير نکرد.
منابع :
خبرگزاري فارس
شریف نیوز
Oldpilot.ir
تاريخ سياسي جنگ تحميلي، علي اكبر ولايتي، ص 274.
مجله گلبرگ :: تیر 1383
AVINY.COM
naseiran.persianblog.ir
hamshahrionline.ir
Sajed.ir
www.daneshju.ir
rooshool.blogfa.com
www.pajoohe.com
www.hawzah.net