واکاوی فتنه 88 و تحرکات اخیر در کشور
مردم ولایتمدار و با عزت ایران به محض آن که احساس کردند فتنه 88 حرکتی از سوی دشمن است و اصل نظام مقدس جمهوری اسلامی را مورد هدف قرار داده به صورت خودجوش به صحنه آمدند اما هنوز بسیاری از ابعاد و اهداف این فتنه به درستی برای مردم روشن نشده که لازم است در سالروز این حماسه بازخوانی و تبیین شود.
در واکاوی فتنه سال ۱۳۸۸ یکی از ابعاد فتنه که به نظر مهم میآید، دگرگونی ارزشهای جامعه انقلابی بود و اینهدف به گونهای خزنده و برای قشرخاکستری جامعه تقریباً نامحسوس در حال اجرا بود. در علم «جامعه شناسی»، ارزش به معنای خوب یا بد، شایسته و ناشایست، مطلوب و نامطلوب در نزد یک فرد یا گروه تعریف شده است. بعضی نیز آن را هنجار و معیارانتخاب یک فرد یا گروه در میان انتخابهای مختلف مربوط به یک موقعیت، تعریف کرده اند. با در کنار هم قراردادن چند قطعه پازل فتنه در همان ایام می شد این مطلب را دریافت که از آنجایی که اسبتراوای فتنه دارای سوابق انقلابی و اجرائی در سطح بالای کشوری بود،دست های پشت پرده که این اسب تراوا را زینکردهبودند و مهار او را در انظار به دست گرفتهبودند، به دنبال ایجاد دوقطبی ایران مردم به بهانه تقلب در مدلهای متفاوت به صورت مهندسی شده و طراحی فتنه ای گسترده برای به هم ریختن کشور و ایجاد اختلاف و آشوب بودند.
بسترسازی این موارد بصورت کارشناسی و مطالعهشده در حال تحقق بود و جامعه غافل از زیر پوستشهر، در شب انتخابات اعلان پیروزی زودهنگام، در روز انتخابات اعلان تظاهرات در صورت تقلب، پروپاگاندایرسانهای غربی، آمریکایی و حتی منافقین به همراه سلطنت طلبها حکایت از جنگ احزابی دیگر داشت، جامعه متشنج شد، باورهای پاک مفتون گردید، آتشفتنه شعله کشید و شروع به سوزاندن کرد. در این میان اما در خواستهای بهت اسبتراوای فتنه یا نوابش در جلسات و بیانیهها از چشم عموم دورمانده بود، مثلا «ابطالانتخابات»، امروز به صراحت میتوان به این نکته پرداخت که اگر اثبات تقلب میشد آراء مورد ادعا را تثبیت می کردید و به مسندمی نشستید، چرا ابطال؟! و یا اینکه چرا اصرار برکشتهسازی؟!
نکتهای که شاید کمتر بدان توجهشده در این بین نقش رهبری در بازیخوانی و تقابل عالمانه است و علت هم شاید تاکید پررنگ رهبری معظم انقلابدامعزه بر نقش بصیرت مردمی است، اما برهر عاقل منصفی پوشیده نیست که بصیرت اجتماعی نیاز به تبیین و تدوین جهت تبلور دارد، زنهارهای ایشان در بزنگاههای مختلف، خوانشهای صحیح از استراتژی دشمن، ارائه راهکار و راهبردهایکارشناسی منطبق و ایستادگی بر ارزشهای انقلاب از سوی ایشان انگیزش بصیرت را در جامعه موجب شد.
نکتهای دیگر در پاسخ به مطرحکنندگان تئوری توهم توطئهایناست: جریانات تابستان۹۶ و پاییز۹۸ نشان داد اسب تراوای فتنه همچنان در دل خود غدارانی را به زعم خود مخفی نگاه داشته است تا فتنههای بنزینی و غیره را رقم بزنند، اما بدانند و بدانیم《 مکروا و مکرالله و الله خیرالماکرین》و《موتوابغیظکم》.
*****
اعتراضات اجتماعی در کشور ما مثل تمامی کشورهای دنیا حق مردم شناخته شده و امری قانونی محسوب میشود و گاهاً نیز شاهد تجمعات کوچک و البته آرام و مسالمتآمیز در جلوی استانداریها و یا مراکز دولتی دیگر بودهایم. اعتراضاتی از جنس مالباختگان موسسات بانکی، اخراجیهای کارگاهها و شرکتهای خصوصی، بیکاران و ...با این وجود، از ده روز پیش به طریق بیسابقهای شاهد گسترش این نوع اعتراضات آرام به سطح ساختارشکنانه در شهرهای کوچک و بزرگ کشور شدیم. همزمانی این اغتشاشات پا گرفته با یوالله 9 دی، تداعی فتنه دیگری در سطح فتنه 88 بود به همین دلیل نگرانی عدهای از مردم از این ناامنیها به مراتب بالاتر از واقعیتهای موجود کف خیابانی بود. اکنون با عبور از این فضای ملتهب فرصتی دست داد تا به بررسی و مقایسه فتنه 88 با حوادث اخیر در کشور پرداخته شود و علل و عوامل این حوادث مورد مداقه و تحلیل قرار گیرد.
علل پیدایش فتنه 88
اگر بخواهیم روایت صحیحی از فتنه 88 ارائه بدهیم باید بگوییم دو منشأ پیدایش داشت. منشأ خارجی و منشاء داخلی. منشاء خارجی توسط بیگانگان، با هدف تغییر ساختار جمهوری اسلامی یا مهار و تغییر رفتار ایران بود. منشأ داخلی توسط نااهلان، با هدف محدود ساختن رهبری و تغییر سازوکار رهبری در ایران طرح ریزی شد. روایت ناصحیح این است که فتنه 88 را از منظر داخلی روایت می کند و باعث می شود مردم فتنه را براندازی تلقی نکنند و آن را جنگ قدرت مابین ارکان حکومت بدانند.'
در سال 84 روند استمرار گفتمان انقلاب اسلامی در حکومت به نقطه عطف خود رسید و پس از 16سال حکومت دولت لیبرالها، گفتمان سازی مقام معظم رهبری در قالب اصولگرایی بازتعریف شد. در آن مقطع هفته نامه 'تاکس اشپیگل' آلمان نوشت باید به عجایب هفتگانه یک مورد را اضافه کرد که یک کشور بعد از این همه تحریم، باز به گفتمان اصیل و انقلابی اولیه خود برگردد. بازگشت مردم به گفتمان انقلاب آثاری را برجای گذاشت. کیسینجر سیاستمدار کارکشته آمریکایی پیروزی اصولگرایان را تشبیه به وزنه چند تنی و مقدمه ای بر پایان خاورمیانه بزرگ دانست. 5 ماه بعد از انتخابات، آمریکایی ها کمیته خطر جاری را راه اندازی می کنند. آثار این پیروزی خیلی زود خود را بر منطقه تحمیل و دولت سازی کرد.
منشاء خارجی فتنه
نقطه آغاز طرح آمریکایی ها برای خاورمیانه بزرگ، کشور عراق بود و اتفاقاً نخستین کشوری که انقلاب اسلامی باعث دولت سازی در آن شد، عراق بود. آمریکایی ها از عراق جدید می خواستند اسرائیل را به رسمیت بشناسد. آثار پیروزی انقلاب از مرکز به پیرامون عبور کرد. ائتلاف یکپارچه حکومت هم هسته های مقاومت در عراق را تشکیل داد و راه مقاومت باز شد که کریدور تهران-بیروت فعال شد. از طریق روشهای دموکراتیک در لبنان، حزب الله، در فلسطین، حماس دولت سازی کردند، در بحرین مقلدان رهبر ایران وارد مجلس شدند، در افغانستان لویی جرگه، تشکیل و گروههای جهادی پیروز شدند. آمریکایی ها دیدند اگر این روند را ادامه دهند در هر کشوری که انتخابات برگزار شود، اسلامگرایان و دولتهای متمایل به ایران پیروز خواهند شد. لذا آمریکا طرح خاورمیانه بزرگ را کنار گذاشت و طرح خاورمیانه جدید را مطرح کرد. در این مقطع آمریکایی ها در دو جنگ 33 روزه و 22 روزه وارد شدند که اسرائیل طعم شکست را چشید و بار دیگر آمریکایی ها از تغییر معادلات داخلی ایران سرخورده شدند. موازنه راهبردی در منطقه به نفع ایران در حال تغییر بود و در مناسبات بین المللی اجماع علیه ایران ناممکن می شد. چون در تحریم ها به سقف آن رسیده بودیم و ایران حتی عمق استراتژیک خود را به آمریکای مرکزی و لاتین توسعه داده بود. این بخشی از دلایل فتنه 88، برای مهار قدرتیابی جمهوری اسلامی ایران و بعد تغییر ساختارها در کشور بود.
در مباحث استراتژیک با مفهومی به نام قدرت هوشمند مواجهیم. قدرت هوشمند سه حوزه را در اختیار خود دارد؛ قدرت بازدارندگی، قدرت نرم و قدرت فناوری اطلاعات. جمهوری اسلامی با دکترین جنگ پیشگیرانه بوش به بازدارندگی تهاجمی در سه حوزه آب، هوا و زمین دست یافت. قدرت نرم هم در دولت سازی تجلی یافت که آمریکایی ها به آن اذعان کردند. آمریکایی ها نفت 17 دلاری را در دهه 80 به 100 تا 120 دلار رساندند که این موضوع باعث درآمد اقتصادی برای کشور ما شد. در حوزه فناوری و علمی هم جهش خیره کننده ای داشتهایم. در دهه 80 از رتبه 54 به رتبه 17 صعود و در ده شاخه علمی وارد باشگاه قدرتمند جهان شدیم. در معتبرترین نشریه راهبردی آمریکایی این جمله درج شد که دنیا به سمت عصر بی قطبی- چند قطبی می رود و آمریکا تک قطب جهان نخواهد بود و قدرت های نوظهوری ظاهر می شوند که یکی از آنها ایران است. این روند جمهوری اسلامی را وارد فاز جدیدی کرد. در حوزه صنعت هسته ای، چرخه تولید سوخت در کشور کاملاً بومی شد. در حوزه موشک، هوافضا، پهپاد جزو چند کشور اول جهان شدیم. فناوری هوافضا برای اسرائیلیها بسیار گران تمام می شد، چون عمق استراتژیک این رژیم بسیار محدود است.
در چارچوب سیاست های جنگ روانی کمیته خطر جاری تهاجم همه جانبهای علیه گفتمان انقلابی با کمک شبکه همکار داخلی غرب طراحی و آمریکا برای کمک به این فرایند در سال 86 در آستانه انتخابات مجلس هشتم دو قطعنامه بر ضد ایران به تصویب رساند. امید داشتند که پیروزی اصلاح طلبان این روند را تسریع کند، اما باز جریانات انقلابی فاتح این مجلس شدند. قرار شد مدل گرجستان و اوکراین در ایران پیاده سازی شود و به سمت براندازی برود. اگر جنگ داخلی محقق نشد، حداقل مقدمه ای برای مهار ایران باشد. در همان ایام فتنه 88 یکی از شیخ نشین های خلیج فارس دیداری با یکی از مقامات انگلیسی دارد و آن مقام می گوید به زودی رژیم ایران سقوط خواهد کرد. تیری میسان نویسنده فرانسوی در مقاله اش می نویسد 400میلیون دلار توسط آمریکاییها بین منافقین، سلطنت طلب ها و آقازادههای اصلاح طلب توزیع شد. در مورد منشأ خارجی فتنه 88 به همین مقدار بسنده میکنیم.
منشأ داخلی فتنه
این فتنه را آمریکاییها، انگلیسی ها و اسرائیلی ها طراحی کردند. اما اگر نااهلان داخلی کمک نمی کردند، این طرح هیچ وقت به فاز اجرا در نمیآمد. انگلیسی ها همزمان با فتنه، شبکه بی بی سی فارسی را راه اندازی کردند، سفیرشان در ایران را تغییر دادند و یک نیروی اطلاعاتی را جایگزینش کردند. پروازهای خود به تهران را افزایش دادند و چون در ایران سفارت داشتند، تبدیل به سرپل فتنه شدند.
تردیدی نیست که در این بین جریان شبکه همکار داخلی غرب با آمریکایی ها هماهنگ کرده بودند. اینها برنامهشان این بود که بعد از راهپیمایی 25 خرداد، یک ماه مردم را در خیابان نگه دارند تا رهبری مجبور به عقب نشینی شود. مقام معظم رهبری در خطبههای نمازجمعه 29 خرداد دو کد به خارجی ها و شبکه نفاق داخلی دادند. پیامشان به آمریکایی ها و اسرائیلی ها و انگلیسیها این بود که ایران گرجستان نمی شود. به جریان نفاق جدید هم اینکه تحت فشار، رهبری تصمیم نمیگیرد و کم کم فتنه به میرایی رفت. در آن مقطع محسن مخملباف و مهدی هاشمی به آمریکا رفتند و برای تحریم های جدید علیه ایران با کنگره آمریکا رایزنی کردند. مهدی هاشمی چون از نفت آشنایی داشت، زمینه ساز 18 تحریم جدید از جمله مبادلات نفتی در قطعنامه 1929 شدند. هدف تحریمهای جدید، تغییر نگرش مردم ایران و روی کارآمدن میانه روها در ایران بود.
عملکرد و مدیریت ضعیف دولت وقت در بین سالهای90 تا 92 سبب شد، تحریم ها اثربخشتر بشود. از نظر آمریکاییها، اثربخشی تحریم ها باعث رویکرد مجدد مردم به میانه روها شد. در این مدت، هسته ای و هوافضا تعطیل، و رشد علمی متوقف شد. لذا برجام های متعدد کلید زده شد.
اغتشاشات اخیر
بنابراین دنباله فتنه همچنان فعال است و برجام 2 و 3 ادامه برجام اروپایی است و دارد یک تجربه تاریخی در بین مردم شکل میگیرد که نتیجه برجام چه شد. اگر قیمت بنزین همانی باشد که در لایحه بودجه تصویب شده، طبق برآوردها حدود هشتصد هزار شاغل بیکار می شوند. همین آمارهای واقعی عدهای از مردم را نسبت به آینده کشور ناامیدتر میکرد. این پیامهای ناامید کننده در کشور در کنار عوامل تشدیدزای دیگر در کشور مثل مالباختگان برخی مؤسسان بانکی، بیکاران کارگاهها و صنایع و ... عامل محرکه ابتدایی بود تا شاهد اعتراضات اولیه در مشهد و سپس برخی از شهرهای دیگر کشور باشیم. به دنباله این حرکتها گروههایی چون منافقین، سلطنت طلبها و چپهای مارکسیستی بر این حرکتها به حق و مسالمتآمیز سوار شدند و تجمعات را در داخل صحنه گردانی کردند. البته ابعاد مختلف داخلی و خارجی در این اتفاقات مهندسی شده، پیچیده و کاملاً برنامهریزی شده بود و جای موشکافی عمیقتری از سوی نهادهای امنیتی کشور دارد.
منبع:پایگاه بصیرت