ٖ تنظیمات قالب
امروز : یکشنبه 11 آذر 1403
  • 1400/03/05 - 09:48

روزی که ایران و خاورمیانه نفتی شد/ نفت؛ «طلای سیاه» یا «بلای سیاه»؟

۵ خرداد سال ۱۲۸۷ شمسی روز مهمی بود؛ مته حفاری در جنوب ایران به نفت رسید و چاه شماره یک مسجدسلیمان شد نخستین چاه نفت ایران و خاورمیانه. حالا بیش‌از یک‌قرن گذشته و سوال این است که بالاخره نفت «طلای سیاه» بود یا «بلای سیاه»؟

78.jpg

به گزارش شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی «ویلیام ناکس دارسی» کارآفرین و صنعتگر موفق بریتانیایی یک‌روز در سال ۱۲۸۰ شمسی چند نفر را واسطه کرد و رفت از مظفرالدین قاجار «امتیاز دارسی» را گرفت که ۶۰ ساله بود. قرار بود سالانه ۲۰ هزار پوند برای اکتشاف نفت در بخش بزرگی از سرزمین ایران به دولت ایران بپردازد و اگر نفت پیدا کرد سالانه ۱۶ درصد سود خالصش را به ایران بدهد. ۷ سال هم در ایران دنبال نفت گشت و پولش تمام شد و نزدیک بود ورشکست بشود ولی پول قرض کرد و کار را ادامه داد تا این‌که در سال ۱۲۸۷ شمسی و در روزهایی که در ایران میان محمدعلی قاجار با مشروطه‌خواهان دعوا بود بالاخره در مسجدسلیمان به آرزویش رسید؛ زمین را تا عمق ۳۶۰ متری کندند و ناگهان فواره ۲۵ متری نفت به هوا رفت. دارسی هم دیگر نه کارش را ول کرد، نه نفت را و نه ایران را. همان‌جا کلی چاه نفت دیگر حفر کرد و معلوم شد خاورمیانه پر از نفت است و در کشورهای دیگر منطقه هم می‌توان نفت یافت؛ خاورمیانه که همیشه مهم بود و دعوا بود بر سرش با وجود ثروت نفت، برای قدرت‌های نظامی و سیاسی جهان مهم‌تر هم شد و دعوا هم بیشتر شد و امثال بریتانیا که دیگر خیمه زدند در خاورمیانه.

عکسی تاریخی از نخستین چاه نفت ایران در مسجدسلیمان

قراردادهای بدنام در تاریخ ایران

صنعت نفت و تحولات تاریخی و فنی آن ایران را مثل باقی کشورهای خاورمیانه در مرکز توجه قرار داد و صنایع پالایشگاهی و پتروشیمی را آورد به ایران دوره قاجاری و بعدها دوره پهلوی. ولی همیشه و از همان ابتدا ایرانی‌ها ناراحت بودند که قرارداد دارسی یک‌طرفه است و ظالمانه است و سهم ایران کم است.

چاه شماره یک نفت در ایران روزانه ۲۳۰ بشکه نفت تولید می‌کرد

اولین‌بار مشروطه‌خواهان درباره قرارداد دارسی اعتراض کردند و بود و بود تا این‌که قاجارها رفتند و رضاخان آمد و قرارداد را باطل کرد و قرارداد جدیدی نوشت که از قبلی چندان بهتر نبود و این قرارداد جدید هم دوباره ۶۰ ساله بود و نامش «قرارداد ۱۹۳۳» بود. بعدها هم در دوره پهلوی دوم نهضت ملی‌شدن صنعت نفت راه افتاد و نفت طبق قانون و لااقل روی کاغذ ملی شد و بعد این نهضت شکست خورد و «قرارداد کنسرسیوم» آمد که آن هم عادلانه نبود و بعدها هم قراردادهای دیگر بسته شد تا این‌که انقلاب اسلامی شد و نفت بالاخره مال ایران و ایرانی‌ها شد. در همه این‌سال‌ها نیز نفت محل مناقشه و دعوای ایرانی‌ها با خارجی‌ها بود و در وقایع مهم سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ایرانیان نقش داشت و همیشه یک‌طرف ماجرا بود و ما هم که در همه این‌سال‌ها نفت فروختیم و فروختیم و فروختیم تا همین امروز و همیشه وابسته بودیم به نفت. و تحریم‌ها هم از همین‌جا آب می‌خورد که اقتصاد ما وابسته به نفت است و اگر نتوانیم این مایع سیاه غلیظ چسبناک را بفروشیم به دردسر می‌افتیم.

صنعت نفت در ایران با تحولات مهم سیاسی و اجتماعی و تاریخی پیوند خورده است

به‌همین‌دلایل بود که عاقبت یک گروه از مورخان و جامعه‌شناسان و سیاستمداران و اقتصاددانان به این نتیجه رسیدند که نفت «بلای سیاه» است. دلیل‌شان هم این‌که نفت، تاریخ ایران در یک قرن اخیر را دستخوش تحولات سیاسی و رقابت‌های بین‌المللی کرد و درآمد سهل‌الوصول حاصل از فروش نفت نگذاشت در دوره‌های زمانی مختلف برنامه‌های جدی برای رونق تولید و شکوفایی اقتصادی و نظام مالیاتی در ایران شکل بگیرد و بیشتر موجب دخالت‌های آشکار و پنهان خارجی و مفاسد اقتصادی و ریخت‌و‌پاش دولت‌ها شد. در طرف مقابل نیز گروهی هستند که همچنان نفت را «طلای سیاه» می‌دانند و می‌گویند تقصیر نفت نیست بلکه تقصیر دولت‌هاست که به پول مفت نفت بدعادت شدند و هیچ‌وقت نیاز و اجباری نداشتند برای جایگزین‌کردن درآمد نفت با منابع درآمدی پایدار ازجمله انواع مالیات بر نظام تولید و توزیع و مصرف و احتیاجی نداشتند به شایسته‌سالاری اقتصادی و نخبه‌گرایی مدیریتی و افزایش توان اقتصاد کلان ایران.

رهبر انقلاب از وابستگی دولت‌ها به نفت با تعبیر «بچه‌پولداری ملی» انتقاد کردند

وضعیت نهایی نفت در ایران

حالا کدام گروه راست می‌گویند؟ طرفداران طلای سیاه یا بلای سیاه؟ افق دید را که بالاتر ببریم، می‌رسیم به: «بچه‌پولدار ملی»! این تعبیری است که رهبر انقلاب برای وابستگی دولت‌ها به درآمد نفتی به کار برده‌اند: «در اقتصادى که متکى به منابع زیرزمینى است، وقتى قرار شد که این ذخیره‌ تاریخى را مدام خام‌فروشى کنیم، به حالت بچه‌پولدارى ملى - مثل بچه‌پولدارها که قدر پول را نمی‌دانند، هرجور دستشان بیاید خرج می‌کنند - کشور را بخواهیم اداره کنیم، آن‌جا نه نخبه شناسایى می‌شود، نه به نخبه احساس احتیاج می‌شود، نه نخبه می‌تواند نقش ایفا کند».

و اگر جزییات بیشتری بخواهیم و نظر کارشناسی و تجربه تاریخی و ملی ایرنیان را بخواهیم که چه باید کرد باز هم سخنان رهبر انقلاب روشنگر است که اواخر سال ۱۳۹۸ فرمودند و مکرر فرموده‌اند: «همین تحریم می‌تواند یک فرصت باشد که تاکنون هم تا حدود زیادی فرصت‌هایی را برای ما به وجود آورده، بعد از این هم می‌تواند یک فرصت بزرگ را برای ما به وجود بیاورد. اگر ما مسئولین هوشیارانه عمل بکنیم، می‌تواند اقتصاد کشور را از اتکاء به نفت نجات بدهد، بند ناف اقتصاد را از نفت ببرد و قطع کند. عامل عمده و مهم مشکلات اقتصادی ما این است: وابستگی به نفت که موجب شده برای درآمد کشور، به نیروی داخل و جوشش داخلی، به استعدادهای گوناگون و ظرفیت‌های گوناگون داخلی توجه چندانی نشود، خاطرمان جمع باشد که نفت می‌فروشیم، درآمد کشور تأمین خواهد شد؛ عامل عمده‌ مشکلات کشور این است».

و یادمان باشد مشکل نفت هم مشکل فرآورده‌های نفتی نیست، مشکل، نفت خام است: «‌تمرین جداسازی اقتصاد کشور از نفت... البته منظورم از نفت، نفت خام است والّا با نفتی که ارزش افزوده در داخل پیدا کند و محصولاتش صادر بشود، بنده هیچ مخالفتی ندارم. آن‌چه بنده روی آن تکیه می‌کنم، صادرات نفت خام است. ان‌شاء‌الله حالا امیدواریم با پیگیری بیشتر دولت و مجلس این [کار] انجام بگیرد و ظرفیت‌های فراوانی در کشور هست که می‌تواند جایگزین نفت بشود و مشکل بودجه‌ ما را ان‌شاءالله حل کند».

تصاویر

عبارت خود را درج و جهت جستجو "Enter" را بفشارید

تغییر اندازه فونت:

تغییر فاصله بین کلمات:

تغییر فاصله بین خطوط:

تغییر نوع موس:

تغییر نوع موس:

تغییر رنگ ها:

رنگ اصلی:

رنگ دوم:

رنگ سوم: