مروری بر سیره مبارزاتی امام صادق بهمناسبت سالروز شهادت ایشان
جریانسازی برای برپایی حکومت اسلامی
دستاوردهای مبارزاتی امام صادق چنان بود که «سران دستگاه خلافت به نقش مؤثر این مبارزه غیرمستقیم توجه میداشتهاند. تهدیدها و فشارها و سختگیرىهاى نامحدود منصور نسبت به فعالیتهاى آموزشى و فقهى امام ... ناشى از همین توجه و احساس بوده است»
دوران امام سجاد، امام باقر و امام صادق را میتوان دوران تبیین فکری، علمی و فرهنگی اسلام ناب دانست؛ دورانی که امام سجاد به بازسازی اسلام ناب و امام باقر به تبیین هندسه آن پرداخت و امام صادق نیز دین را بر آن هندسه بنا کرد. لذا، «اوضاع و احوال مساعد و نیز زمینههایى که کار امام پیشین فراهم آورده بود، موجب میشد که امام صادق مظهر همان امید صادقى باشد که شیعه سالها انتظار آن را کشیده است» (پیشوای صادق، ص۵۹) بهگونهای که «امام در چشم پدر عالىمقامش و نیز در نگاه شیعیان، مظهر ایدهآلهاى امامت و تشیع است. گویا سلسله امامت، او را همچون ذخیرهاى براى ثمر بخشیدن به تلاشهاى امام سجاد و امام باقر در نظر گرفته است. گویا هموست که باید حکومت علوى و نظام توحیدى را بازسازى کند و رستاخیز دوباره اسلامى را برپا سازد. دو امام پیش از او نخستین مراحل این راه دشوار را پیمودهاند و اینک نوبت اوست که گام آخر را بردارد» (پیشوای صادق، ص۶۲). بر همین اساس، «نقشه امام صادق این بود که بعد از رحلت امام باقر کارها را جمعوجور کند، یک قیام علنی به راه بیندازد و حکومت بنی امیه را ... ساقط کند و خودش پرچم خلافت را بلند کند.» ۱۳۵۸/۳/۲۱
امام امامت خود را در مراسم حج اعلام میکرد
از جهت تاریخی دوران امامت امام صادق به دو برهه تقسیم میشود. دوره اول، اواخر دوران بنىامیه است که «امام صادق مبارزاتش خیلى حاد، خیلى صریح و خیلى قاطع بود. آن بزرگوار علناً مىایستاد در مقابل تودههاى انبوه جمعیت در خانه خدا، در منا، در عرفات ... و میگفت حاکم منم» (همرزمان حسین، ص۱۹۵). این رفتار امام، «نشاندهنده اوج مبارزه امام صادق است در اواخر دوران بنیامیه.» ۱۳۶۷/۳/۱۹
دوره دوم اما همزمان با آغاز خلافت بنیعباس است. در این دوره، «امام صادق باید دست به یک ابتکار خیلى عالى بزند؛ اول باید تبلیغات خود را از نو شروع کند ..؛ ثانیاً، باید طرز فکر تشیع را ... در بین مردم ترویج کند؛ ثالثاً، باید آن جمعیتى را که کنار دست او بایستند و حرکت و قیام کنند ... تربیت کند و امام صادق مشغول همه این کارها بود» (همرزمان حسین، ص۱۹۹). به تعبیر دیگر، «تبیین و تبلیغ مسئله امامت؛ تبلیغ و بیان احکام دین به شیوه فقه شیعی و نیز تفسیر قرآن به روال بینش شیعی؛ وجود تشکیلات پنهانی ایدئولوژیک- سیاسی» (پیشوای صادق، ص۶۵) از اقدامات اصلی این امام در جریان حرکت الهی و مبارزاتیشان بود.
اول. تبیین امامت، برجستهترین موضوع دعوت امام
«امام صادق نیز مانند دیگر امامان شیعه، بیت برجسته دعوتش را موضوع امامت تشکیل میداده است. برای اثبات این واقعیت تاریخی، قاطعترین مدرک، روایات فراوانی است که ادعای امامت را از زبان امام صادق بهروشنی و با صراحت تمام نقل میکند.» ۱۳۵۸/۳/۲۱ نکته مهمتر اینکه «امام در مواردى به این بسنده نمیکند که امامت را براى خویش اثبات کند، بلکه همراه نام خود، نام امامان بحق و اسلاف پیشین خود را نیز یاد میکند و در حقیقت سلسله امامت اهلبیت را متصل و جدایىناپذیر مطرح میسازد» (پیشوای صادق، ص۷۳).
دوم. معارضه با دستگاه حکومت به شیوه مبارزه علمی
در این عرصه، آنچه از همه مهمتر به نظر میرسد مبارزه علمی امام صادق است. در حقیقت، «امام صادق با گستردن بساط علمی و بیان فقه و معارف اسلامی و تفسیر قرآن به شیوهای غیر از شیوه عالمان وابسته به حکومت عملاً به معارضه با آن دستگاه برخاسته بود» (پیشوای صادق، ص۹۰). علت روی آوردن حضرت به این بعد از مبارزه این بود که «کار فکرى -یعنى مبارزه با تحریف- در حقیقت، بریدن شاهرگ دستگاه خلافت است؛ دستگاهى که جز با تکیه بر دین انحرافى، توان بودن و ماندنش نیست» (پیشوای صادق، ص۵۷). در حقیقت، «آن حضرت بدین وسیله تمام تشکیلات مذهبی و فقاهت رسمی را که یک ضلع مهم حکومت خلفا به شمار میآمد، تخطئه میکرد و دستگاه حکومت را از بعد مذهبیاش تهیدست میساخت» (پیشوای صادق، ص۹۰).
امام امامت خود را در مراسم حج اعلام میکرد
از جهت تاریخی دوران امامت امام صادق به دو برهه تقسیم میشود. دوره اول، اواخر دوران بنىامیه است که «امام صادق مبارزاتش خیلى حاد، خیلى صریح و خیلى قاطع بود. آن بزرگوار علناً مىایستاد در مقابل تودههاى انبوه جمعیت در خانه خدا، در منا، در عرفات ... و میگفت حاکم منم» (همرزمان حسین، ص۱۹۵). این رفتار امام، «نشاندهنده اوج مبارزه امام صادق است در اواخر دوران بنیامیه.» ۱۳۶۷/۳/۱۹
دوره دوم اما همزمان با آغاز خلافت بنیعباس است. در این دوره، «امام صادق باید دست به یک ابتکار خیلى عالى بزند؛ اول باید تبلیغات خود را از نو شروع کند ..؛ ثانیاً، باید طرز فکر تشیع را ... در بین مردم ترویج کند؛ ثالثاً، باید آن جمعیتى را که کنار دست او بایستند و حرکت و قیام کنند ... تربیت کند و امام صادق مشغول همه این کارها بود» (همرزمان حسین، ص۱۹۹). به تعبیر دیگر، «تبیین و تبلیغ مسئله امامت؛ تبلیغ و بیان احکام دین به شیوه فقه شیعی و نیز تفسیر قرآن به روال بینش شیعی؛ وجود تشکیلات پنهانی ایدئولوژیک- سیاسی» (پیشوای صادق، ص۶۵) از اقدامات اصلی این امام در جریان حرکت الهی و مبارزاتیشان بود.
اول. تبیین امامت، برجستهترین موضوع دعوت امام
«امام صادق نیز مانند دیگر امامان شیعه، بیت برجسته دعوتش را موضوع امامت تشکیل میداده است. برای اثبات این واقعیت تاریخی، قاطعترین مدرک، روایات فراوانی است که ادعای امامت را از زبان امام صادق بهروشنی و با صراحت تمام نقل میکند.» ۱۳۵۸/۳/۲۱ نکته مهمتر اینکه «امام در مواردى به این بسنده نمیکند که امامت را براى خویش اثبات کند، بلکه همراه نام خود، نام امامان بحق و اسلاف پیشین خود را نیز یاد میکند و در حقیقت سلسله امامت اهلبیت را متصل و جدایىناپذیر مطرح میسازد» (پیشوای صادق، ص۷۳).
دوم. معارضه با دستگاه حکومت به شیوه مبارزه علمی
در این عرصه، آنچه از همه مهمتر به نظر میرسد مبارزه علمی امام صادق است. در حقیقت، «امام صادق با گستردن بساط علمی و بیان فقه و معارف اسلامی و تفسیر قرآن به شیوهای غیر از شیوه عالمان وابسته به حکومت عملاً به معارضه با آن دستگاه برخاسته بود» (پیشوای صادق، ص۹۰). علت روی آوردن حضرت به این بعد از مبارزه این بود که «کار فکرى -یعنى مبارزه با تحریف- در حقیقت، بریدن شاهرگ دستگاه خلافت است؛ دستگاهى که جز با تکیه بر دین انحرافى، توان بودن و ماندنش نیست» (پیشوای صادق، ص۵۷). در حقیقت، «آن حضرت بدین وسیله تمام تشکیلات مذهبی و فقاهت رسمی را که یک ضلع مهم حکومت خلفا به شمار میآمد، تخطئه میکرد و دستگاه حکومت را از بعد مذهبیاش تهیدست میساخت» (پیشوای صادق، ص۹۰).
سوم. ایجاد تشکیلات عظیم از طرفداران جریان حکومت علوی
از طرف دیگر، «امام صادق یک تشکیلات عظیمی از مؤمنان به خود و از طرفداران جریان حکومت علوی در سراسر عالم اسلام، از اقصای خراسان و ماوراءالنهر تا شمال آفریقا، بهوجود آورده بود.» ۱۳۵۹/۶/۱۴ در حقیقت، «موضوع تشکیلات پنهان در صحنه زندگى سیاسى امام صادق و نیز دیگر ائمه از جمله مهمترین و شورانگیزترین و در عین حال مجهولترین و ابهامآمیزترین فصول این زندگینامه پرماجراست» (پیشوای صادق، ص۹۵). این تشکیلات در واقع «بهمعناى جمعیتى از مردم بوده که با هدفى مشترک، کارها و وظایف گوناگونى را در رابطه با یک مرکز و یک قلب تپنده و مغز فرماندهنده انجام میداده و میان خود نوعى روابط و نیز احساسات نزدیک و خویشاوندانه میداشتهاند» (پیشوای صادق، ص۹۶). یکی از اقدامات مبارزاتی امام صادق هم حمایت از گروههای انقلابی و قیامهای شیعی بود. «امام نسبت به زید یک بیاناتی ایراد میکردند که این بیانات موجب میشد که هرکسی این بیانات را بشنود، برود با زید همراه بشود. در یک روایت امام میگویند: آن کسانی که با زید شهید بشوند، مثل کسانی هستند که با علیبنابیطالب شهید شدهاند» (همرزمان حسین، ص۳۲۰).
چهارم. دستور اقامه عزا پس از شهادت خود
نقطه کانونی مبارزات امام صادق متوجه دستگاه طاغوت بنیعباس به حاکمیت منصور شده بود تا جایی که «امام در آخرین لحظات زندگىاش، علاوه بر ضربات گذشته، دو تا ضربت دیگر هم احتیاطاً به منصور میزند: اوّلاً، نمیگذارد مسئله کشتهشدن او مکتوم بماند ... یک پولى معین میکند، میگوید از حالا تا هفت سال، هر سال شیعیان و دوستان من _و بهطور کلى مسلمانها_ در موسم حج دورهم جمع شوند و براى من گریه کنند ... [دوم:] جانشین خودش را مکتوم میکند» (همرزمان حسین، ص۲۲۳).
مبارزه امام برای ایجاد حکومت اسلامی
بر اساس آنچه گفتیم، روشن میشود که «امام صادق مشغول یک مبارزه دامنهدار و پیگیر بود؛ مبارزه برای قبضهکردن حکومت و قدرت و بهوجودآوردن حکومت اسلامی و علوی.» ۱۳۵۹/۶/۱۴ بهعبارت دیگر، «امام صادق دنبال امامت بود، -یعنی ریاست دین و دنیا- منتها شرایط جور نمیآمد؛ اما ادعا که بود. برای خاطر همین ادعا هم آن بزرگواران را کشتند.» ۱۳۷۰/۵/۳۰
در حقیقت، همین استدلال اجمالی که همه ائمه به شهادت رسیدند «کافى است که یک انسان منصف را معتقد کند که امام صادق مشغول مبارزه و جهاد بود» (همرزمان حسین، ص۹۹)، وگرنه «اگر امام صادق و امام باقر یک گوشه مینشستند و چند نفر دور خودشان جمع میکردند و فقط یک مسئله شرعی میگفتند، کسی به آنها کاری نداشت.» ۱۳۷۰/۵/۳۰ البته باید به این نکته کلیدی توجه داشت که «جز معدودی -فقط حضرت امیرالمؤمنین، امام حسن مجتبی و حضرت امام حسین با شمشیر جنگیدند- بقیه ائمه که با شمشیر نجنگیدند؛ جهادشان چه بود؟ جهاد تبیین» ۱۴۰۰/۱۱/۳
دستاوردهای مبارزاتی امام صادق چنان بود که «سران دستگاه خلافت به نقش مؤثر این مبارزه غیرمستقیم توجه میداشتهاند. تهدیدها و فشارها و سختگیرىهاى نامحدود منصور نسبت به فعالیتهاى آموزشى و فقهى امام ... ناشى از همین توجه و احساس بوده است» (پیشوای صادق، ص۹۰). کلام آخر اینکه «زمانه در دوران امام صادق یک فرصت و فسحتی را در اختیار گذاشت و این بزرگوار توانست کاری بکند که با پایههای معرفت اسلامى صحیح در جامعه، آنچنان مستحکم بشود که تحریفها دیگر نتواند این پایهها را از بین ببرد. ایشان این کار را کرد تا این زمینه بماند و در هر دورهای از دورههای تاریخ، کسانی که لایق هستند، بتوانند از این زمینه استفاده کنند و نظام اسلامی و مبنای مبتنی بر ارزشهای اسلامی را بهوجود بیاورند و این بنای رفیع را بسازند. این، کار امام صادق است.» ۱۳۸۴/۰۹/۰۷
از طرف دیگر، «امام صادق یک تشکیلات عظیمی از مؤمنان به خود و از طرفداران جریان حکومت علوی در سراسر عالم اسلام، از اقصای خراسان و ماوراءالنهر تا شمال آفریقا، بهوجود آورده بود.» ۱۳۵۹/۶/۱۴ در حقیقت، «موضوع تشکیلات پنهان در صحنه زندگى سیاسى امام صادق و نیز دیگر ائمه از جمله مهمترین و شورانگیزترین و در عین حال مجهولترین و ابهامآمیزترین فصول این زندگینامه پرماجراست» (پیشوای صادق، ص۹۵). این تشکیلات در واقع «بهمعناى جمعیتى از مردم بوده که با هدفى مشترک، کارها و وظایف گوناگونى را در رابطه با یک مرکز و یک قلب تپنده و مغز فرماندهنده انجام میداده و میان خود نوعى روابط و نیز احساسات نزدیک و خویشاوندانه میداشتهاند» (پیشوای صادق، ص۹۶). یکی از اقدامات مبارزاتی امام صادق هم حمایت از گروههای انقلابی و قیامهای شیعی بود. «امام نسبت به زید یک بیاناتی ایراد میکردند که این بیانات موجب میشد که هرکسی این بیانات را بشنود، برود با زید همراه بشود. در یک روایت امام میگویند: آن کسانی که با زید شهید بشوند، مثل کسانی هستند که با علیبنابیطالب شهید شدهاند» (همرزمان حسین، ص۳۲۰).
چهارم. دستور اقامه عزا پس از شهادت خود
نقطه کانونی مبارزات امام صادق متوجه دستگاه طاغوت بنیعباس به حاکمیت منصور شده بود تا جایی که «امام در آخرین لحظات زندگىاش، علاوه بر ضربات گذشته، دو تا ضربت دیگر هم احتیاطاً به منصور میزند: اوّلاً، نمیگذارد مسئله کشتهشدن او مکتوم بماند ... یک پولى معین میکند، میگوید از حالا تا هفت سال، هر سال شیعیان و دوستان من _و بهطور کلى مسلمانها_ در موسم حج دورهم جمع شوند و براى من گریه کنند ... [دوم:] جانشین خودش را مکتوم میکند» (همرزمان حسین، ص۲۲۳).
مبارزه امام برای ایجاد حکومت اسلامی
بر اساس آنچه گفتیم، روشن میشود که «امام صادق مشغول یک مبارزه دامنهدار و پیگیر بود؛ مبارزه برای قبضهکردن حکومت و قدرت و بهوجودآوردن حکومت اسلامی و علوی.» ۱۳۵۹/۶/۱۴ بهعبارت دیگر، «امام صادق دنبال امامت بود، -یعنی ریاست دین و دنیا- منتها شرایط جور نمیآمد؛ اما ادعا که بود. برای خاطر همین ادعا هم آن بزرگواران را کشتند.» ۱۳۷۰/۵/۳۰
در حقیقت، همین استدلال اجمالی که همه ائمه به شهادت رسیدند «کافى است که یک انسان منصف را معتقد کند که امام صادق مشغول مبارزه و جهاد بود» (همرزمان حسین، ص۹۹)، وگرنه «اگر امام صادق و امام باقر یک گوشه مینشستند و چند نفر دور خودشان جمع میکردند و فقط یک مسئله شرعی میگفتند، کسی به آنها کاری نداشت.» ۱۳۷۰/۵/۳۰ البته باید به این نکته کلیدی توجه داشت که «جز معدودی -فقط حضرت امیرالمؤمنین، امام حسن مجتبی و حضرت امام حسین با شمشیر جنگیدند- بقیه ائمه که با شمشیر نجنگیدند؛ جهادشان چه بود؟ جهاد تبیین» ۱۴۰۰/۱۱/۳
دستاوردهای مبارزاتی امام صادق چنان بود که «سران دستگاه خلافت به نقش مؤثر این مبارزه غیرمستقیم توجه میداشتهاند. تهدیدها و فشارها و سختگیرىهاى نامحدود منصور نسبت به فعالیتهاى آموزشى و فقهى امام ... ناشى از همین توجه و احساس بوده است» (پیشوای صادق، ص۹۰). کلام آخر اینکه «زمانه در دوران امام صادق یک فرصت و فسحتی را در اختیار گذاشت و این بزرگوار توانست کاری بکند که با پایههای معرفت اسلامى صحیح در جامعه، آنچنان مستحکم بشود که تحریفها دیگر نتواند این پایهها را از بین ببرد. ایشان این کار را کرد تا این زمینه بماند و در هر دورهای از دورههای تاریخ، کسانی که لایق هستند، بتوانند از این زمینه استفاده کنند و نظام اسلامی و مبنای مبتنی بر ارزشهای اسلامی را بهوجود بیاورند و این بنای رفیع را بسازند. این، کار امام صادق است.» ۱۳۸۴/۰۹/۰۷