وقایع و اعمال ماه ربیعالاول
ماه "ربیع الاول" سومین ماه قمری و همانطور که از اسم آن پیداست، بهار ماهها است و در این ماه ذخایر برکات خداوند و نورهاى زیبایى او بر زمین فرود آمده است.
ماه محرم و صفر را پشت سر گذاشتیم با اندوه و اشک و ناله؛ اشک ریختیم و دل تازه کردیم و با یاد عظمت آقا ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) بزرگ شدیم. از خزان غفلت به برکت اشکهای محرم و صفر به بهار رسیدیم و اکنون وقت آن است که در این بهار به یمن رویش دوباریمان سجده شکر به جای آوریم و این بهار را قدر بدانیم و بندگی کنیم.
ماه "ربیع الاول" همانگونه که از اسم آن پیداست بهار ماهها است، چراکه آثار رحمت خداوند در آن هویداست. در این ماه ذخایر برکات خداوند و نورهاى زیبایى او بر زمین فرود آمده است؛ زیرا میلاد رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) در این ماه است و مى توان ادعا کرد از اول آفرینش زمین رحمتى مانند آن به خود ندیده است، چراکه او داناترین مخلوقات خداوند و برترین آنها و سرورشان و نزدیکترین آنها به خداوند و فرمانبردارترین آنها از او و محبوبترینشان نزد او مى باشد.
ماه "ربیع الاول" همانگونه که از اسم آن پیداست بهار ماهها است، چراکه آثار رحمت خداوند در آن هویداست. در این ماه ذخایر برکات خداوند و نورهاى زیبایى او بر زمین فرود آمده است؛ زیرا میلاد رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) در این ماه است و مى توان ادعا کرد از اول آفرینش زمین رحمتى مانند آن به خود ندیده است، چراکه او داناترین مخلوقات خداوند و برترین آنها و سرورشان و نزدیکترین آنها به خداوند و فرمانبردارترین آنها از او و محبوبترینشان نزد او مى باشد.
این روز نیز برتر از سایر روزهاست و گویا روزى است که کاملترین هدیه ها، بزرگترین بخشش ها، شاملترین رحمت ها، برترین برکت ها، زیباترین نورها و مخفىترین اسرار در آن پى ریزى شده است.
پس بر انسان مسلمان که برترى رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) را قبول داشته و مراقب رفتار با مولایش مى باشد واجب است در این ماه به شکرانه ارازنی شدن آن نعمت بزرگ به عبادتی از سر شور و اشتیاق بپردازد؛ گرچه عبادتهای شبانه روزی عالمیان، هرگز در خور چنین نعمتی نخواهد بود.
اعمال و وقایع رخ داده در ماه ربیع الاول
شب اوّل:
این شب به نام «لیلة المبیت» مزیّن است، در این شب یک حادثه مهمّ تاریخى واقع شد و آن این که در سال سیزدهم بعثت، رسول خدا (صلى الله علیه وآله) از مکّه به قصد هجرت به سوى مدینه، از شهر خارج شد و در «غار ثور» پنهان گردید و امیر مۆمنان على (علیه السلام) براى اغفال دشمنان، فداکارانه در بستر رسول خدا (صلى الله علیه وآله) خوابید
آیه شریفه «و من النّاس منْ یشْرى نفْسه ابْتغاء مرْضات اللّه و اللّه رءوفٌ بالْعباد؛ بعضى از مردم (با ایمان و فداکار) جان خود را در برابر خشنودى خدا مى فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است» در حقّ آن حضرت نازل شد.
سال هجرت رسول خدا (صلى الله علیه وآله) مبدأ تاریخ مسلمانان است و تحوّلى عظیم در جهان اسلام روى داد.
۱- روزه گرفتن به شکرانه سلامتی پیامبر اعظم و امیرمۆمنان از گزند کفار و مشرکان در اول ربیع الاول.
۲- خواندن زیارت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و علی (علیه السلام) در این روز.
این شب به نام «لیلة المبیت» مزیّن است، در این شب یک حادثه مهمّ تاریخى واقع شد و آن این که در سال سیزدهم بعثت، رسول خدا (صلى الله علیه وآله) از مکّه به قصد هجرت به سوى مدینه، از شهر خارج شد و در «غار ثور» پنهان گردید و امیر مۆمنان على (علیه السلام) براى اغفال دشمنان، فداکارانه در بستر رسول خدا (صلى الله علیه وآله) خوابید
آیه شریفه «و من النّاس منْ یشْرى نفْسه ابْتغاء مرْضات اللّه و اللّه رءوفٌ بالْعباد؛ بعضى از مردم (با ایمان و فداکار) جان خود را در برابر خشنودى خدا مى فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است» در حقّ آن حضرت نازل شد.
سال هجرت رسول خدا (صلى الله علیه وآله) مبدأ تاریخ مسلمانان است و تحوّلى عظیم در جهان اسلام روى داد.
۱- روزه گرفتن به شکرانه سلامتی پیامبر اعظم و امیرمۆمنان از گزند کفار و مشرکان در اول ربیع الاول.
۲- خواندن زیارت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و علی (علیه السلام) در این روز.
همچنین در کتاب «المختصر من المنتخب» دعایی برای نخستین روز این ماه دعایی ذکر شده که در ادامه میخوانید:
اللّهمّ لا إله إلّا أنْت یا ذا الطّوْل و الْقوّة و الْحوْل و الْعزّة
خداوندا، معبودی جز تو نیست،ای بخشنده و نیرومند و دگرگون کننده و سربلند.
سبْحانک ما أعْظم وحْدانیّتک و أقْدم صمدانیّتک و أوْحد إلهیّتک
پاکی تو و یگانگی تو عظیم و بی نیازی ات دیرینه و معبودیتت یگانه.
و أبْین ربوبیّتک و أظْهر جلالک و أشْرف بهاء آلائک و أبْهی کمال صنائعک [کرم بها صنائعک]و أعْظمک فی کبْریائک
و پروردگاری ات روشن و جلالت آشکار و زیبایی نعمت هایت والا و کمال ساختههای تو زیبا [ارزشمند]و بزرگمنشی ات باعظمت.
و أقْدمک فی سلْطانک و أنْورک فی أرْضک و سمائک و أقْدم ملْکک و أدْوم عزّک
و سلطه ات دیرینه است و چقدر در زمین و آسمان نورانی هستی و فرمانروایی ات دیرینه و عزتت جاودانه.
و أکْرم عفْوک و أوْسع حلْمک و أغْمض علْمک و أنْفذ قدْرتک و أحْوط قرْبک
و گذشتت کریمانه و بردباری ات گسترده و دانشت همراه با اغماض و قدرتت نافذ و نزدیکی ات محیط و فراگیر است!
أسْألک بنورک الْقدیم و أسْمائک الّتی کوّنْت بها کلّ شیْءٍ أنْ تصلّی علی محمّدٍ و [علی]آل محمّدٍ
به نور دیرینه تو و به آن اسم هایت که همه اشیا را با آن پدید آوردی، از تو خواستارم که بر محمد و آل محمد درود فرستی.
کما صلّیْت و بارکْت و رحمْت و ترحّمْت علی إبْراهیم و علی آل إبْراهیم
چنان که درود، برکت، رحمت و مهربانی خود را بر حضرت ابراهیم و خاندان او فرستادی.
إنّک حمیدٌ مجیدٌ و أنْ تأْخذ بناصیتی إلی موافقتک و تنْظر إلیّ برأْفتک و رحْمتک
به راستی که تو ستوده و بلندپایهای و این که [موی]پیشانی مرا بگیری و به سوی موافقت با خود بکشانی و با نظر رأفت و رحمت به من بنگری.
و ترْزقنی الْحجّ إلی بیْتک الْحرام و أنْ تجْمع بیْن روحی و أرْواح أنْبیائک و رسلک
و حج خانه محترمت را روزی ام کنی و روح من و ارواح پیامبران و فرستادگانت را در یکجا گرد هم آوری.
و توصل الْمنّة بالْمنّة و الْمزید بالْمزید و الْخیْر بالْبرکات و الْإحْسان بالْإحْسان
و بخشش خود را به بخشش دیگر و افزونی ات را به افزونی دیگر و خیرت را به برکاتت و نیکی ات را به نیکی دیگر بپیوندی.
کما تفرّدْت بخلْق ما صنعْت و علی ما ابْتدعْت و حکمْت و رحمْت
چنان که ساخته هایت را به تنهایی و براساس نوآفرینی، حکمت و رحمتت خلق کردی.
فأنْت الّذی لا تنازع فی الْمقْدور و أنْت مالک الْعزّ و النّور
بنابراین، تویی خدایی که کسی نمیتواند در آنچه تقدیر کرده ای، با تو ستیزه کند و تویی مالک عزت و نور.
(وسعْت کلّ شیْءٍ رحْمةً و علْماً ) و أنْت الْقائم الدّائم الْمهیْمن الْقدیر
که رحمت و آگاهی ات همه اشیا را فراگرفته است و تویی خداوند پایدار، جاودانه، نگاه بان چیره و توانمند.
إلهی لمْ أزلْ سائلًا مسْکیناً فقیراً إلیْک
معبودا، من همواره درخواست کننده، بیچاره و نیازمند درگاه تو بوده ام.
فاجْعلْ جمیع أمری [أموری]موْصولًا بثقة الاعْتماد علیْک و حسْن الرّجوع إلیْک
پس همه امورم را به اطمینان اعتماد بر خود و بازگشت نیک به درگاهت.
و الرّضا بقدرک و الْیقین بک و التّفْویض إلیْک
و خشنودی به مقدراتت و یقین به خود و واگذاری امور بر خود، بپیوند.
(سبْحانک لا علْم لنا إلّا ما علّمْتنا إنّک أنْت الْعلیم الْحکیم)
«پاکی تو و جز آنچه را که به ما آموختهای نمیدانیم و تو آگاه و حکیمی.»،
(سبْحانه بلْ له ما فی السّماوات و الْأرْض کلٌّ له قانتون)
«پاکا خدا، آری همه آنچه در آسمانها و زمین هستند، فرمانبر اویند.»،
(سبْحانک فقنا عذاب النّار ) (سبْحانک تبْت إلیْک و أنا أوّل الْمؤْمنین )
«پاکی توای خدا، پس ما را از عذاب آتش جهنم نگاه دار.»، «پاکی تو و من به درگاهت توبه نمودم و اولین مؤمن هستم.»،
(سبْحانک أنْت ولیّنا منْ دونهمْ) (سبْحان اللّه ربّ الْعالمین)
«پاکی توای خدا و تو خود سرپرست ما از میان همه آنان [آفریده ها]هستی.»، «پاکا خدا پروردگار جهانیان.»،
(سبْحان اللّه و ما أنا من الْمشْرکین) (سبْحان اللّه عمّا یشْرکون)
«پاکا خدا و من هرگز از مشرکان نیستم.»، «پاکا خدا از آنچه شریک او قرار میدهند.»،
(سبْحان الّذی أسْری بعبْده لیْلًا من الْمسْجد الْحرام إلی الْمسْجد الْأقْصی
«پاکا خدایی که بنده خود را شبانه از مسجد الحرام به مسجد الاقصی-
الّذی بارکْنا حوْله لنریه منْ آیاتنا إنّه هو السّمیع الْبصیر)
که پیرامون آن را خجسته گردانیدیم-سیر داد تا برخی از نشانههای خود را به او ارائه دهد، به راستی که او شنوا و بینا است.»،
(سبْحان اللّه حین تمْسون و حین تصْبحون و له الْحمْد فی السّماوات و الْأرْض
«پاکا خدا هنگامی که شام و صبح میکنید و ستایش خدا را در آسمانها و زمین
و عشیًّا و حین تظْهرون یخْرج الْحیّ من الْمیّت و یخْرج الْمیّت من الْحیّ
و به هنگام شامگاه و آنگاه که ظهر میکنید. زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون میکشد.
و یحْی الْأرْض بعْد موْتها و کذلک تخْرجون) (سبْحانه و تعالی عمّا یشْرکون)
و زمین را بعد از مرگ، زنده میگرداند و شما نیز [در قیامت]این چنین بیرون آورده میشوید.»، «خداوند پاک و متعالی است از آنچه شریک او قرار میدهند.»،
(سبْحانه و تعالی عمّا یقولون علوًّا کبیراً)
«پاک و بسیار منزه و متعالی است خدا از آنچه درباره او میگویند.»،
(سبْحان ربّنا إنْ کان وعْد ربّنا لمفْعولًا) (سبْحان الّذی بیده ملکوت کلّ شیْءٍ و إلیْه ترْجعون)
«پاکا پروردگار ما و وعدهی او حتما به وقوع خواهد پیوست.»، «پاکا خدایی که ملکوت هر چیز به دست او است و شما به سوی او بازگردانده میشوید.»،
(سبْحانه بلْ عبادٌ مکْرمون) (سبْحانه هو اللّه الْواحد الْقهّار)
«پاکا خدا و [فرشتگان]بندگان گرامی هستند.»، «پاکا خدای یگانه و چیره.»،
(سبْحان ربّنا إنّا کنّا ظالمین) (سبْحان ربّک ربّ الْعزّة عمّا یصفون
«پاکا پروردگار ما و به راستی که ما ستم نمودیم.»، «پاکا پروردگار تو، پروردگار صاحب عزت از آنچه او را بدان توصیف میکنند.
و سلامٌ علی الْمرْسلین و الْحمْد للّه ربّ الْعالمین)
و درود بر فرستاده شدگان و ستایش خدا را که پروردگار جهانیان است.»
اللّهمّ صلّ علی محمّدٍ و آل محمّدٍ و عرّفْنا برکة هذا الشّهْر و یمْنه و ارْزقْنا خیْره
خداوندا، بر محمد و آل محمد درود فرست و ما را با برکت و فرخندگی این ماه آشنا گردان و خیر آن را روزی مان کن.
و اصْرفْ عنّا شرّه و اجْعلْنا فیه من الْفائزین برحْمتک یا أرْحم الرّاحمین
و از شرّ آن بازدار و از رستگاران در آن قرار ده، به رحمتتای مهربانترین مهربانان.
اللّهمّ لا إله إلّا أنْت یا ذا الطّوْل و الْقوّة و الْحوْل و الْعزّة
خداوندا، معبودی جز تو نیست،ای بخشنده و نیرومند و دگرگون کننده و سربلند.
سبْحانک ما أعْظم وحْدانیّتک و أقْدم صمدانیّتک و أوْحد إلهیّتک
پاکی تو و یگانگی تو عظیم و بی نیازی ات دیرینه و معبودیتت یگانه.
و أبْین ربوبیّتک و أظْهر جلالک و أشْرف بهاء آلائک و أبْهی کمال صنائعک [کرم بها صنائعک]و أعْظمک فی کبْریائک
و پروردگاری ات روشن و جلالت آشکار و زیبایی نعمت هایت والا و کمال ساختههای تو زیبا [ارزشمند]و بزرگمنشی ات باعظمت.
و أقْدمک فی سلْطانک و أنْورک فی أرْضک و سمائک و أقْدم ملْکک و أدْوم عزّک
و سلطه ات دیرینه است و چقدر در زمین و آسمان نورانی هستی و فرمانروایی ات دیرینه و عزتت جاودانه.
و أکْرم عفْوک و أوْسع حلْمک و أغْمض علْمک و أنْفذ قدْرتک و أحْوط قرْبک
و گذشتت کریمانه و بردباری ات گسترده و دانشت همراه با اغماض و قدرتت نافذ و نزدیکی ات محیط و فراگیر است!
أسْألک بنورک الْقدیم و أسْمائک الّتی کوّنْت بها کلّ شیْءٍ أنْ تصلّی علی محمّدٍ و [علی]آل محمّدٍ
به نور دیرینه تو و به آن اسم هایت که همه اشیا را با آن پدید آوردی، از تو خواستارم که بر محمد و آل محمد درود فرستی.
کما صلّیْت و بارکْت و رحمْت و ترحّمْت علی إبْراهیم و علی آل إبْراهیم
چنان که درود، برکت، رحمت و مهربانی خود را بر حضرت ابراهیم و خاندان او فرستادی.
إنّک حمیدٌ مجیدٌ و أنْ تأْخذ بناصیتی إلی موافقتک و تنْظر إلیّ برأْفتک و رحْمتک
به راستی که تو ستوده و بلندپایهای و این که [موی]پیشانی مرا بگیری و به سوی موافقت با خود بکشانی و با نظر رأفت و رحمت به من بنگری.
و ترْزقنی الْحجّ إلی بیْتک الْحرام و أنْ تجْمع بیْن روحی و أرْواح أنْبیائک و رسلک
و حج خانه محترمت را روزی ام کنی و روح من و ارواح پیامبران و فرستادگانت را در یکجا گرد هم آوری.
و توصل الْمنّة بالْمنّة و الْمزید بالْمزید و الْخیْر بالْبرکات و الْإحْسان بالْإحْسان
و بخشش خود را به بخشش دیگر و افزونی ات را به افزونی دیگر و خیرت را به برکاتت و نیکی ات را به نیکی دیگر بپیوندی.
کما تفرّدْت بخلْق ما صنعْت و علی ما ابْتدعْت و حکمْت و رحمْت
چنان که ساخته هایت را به تنهایی و براساس نوآفرینی، حکمت و رحمتت خلق کردی.
فأنْت الّذی لا تنازع فی الْمقْدور و أنْت مالک الْعزّ و النّور
بنابراین، تویی خدایی که کسی نمیتواند در آنچه تقدیر کرده ای، با تو ستیزه کند و تویی مالک عزت و نور.
(وسعْت کلّ شیْءٍ رحْمةً و علْماً ) و أنْت الْقائم الدّائم الْمهیْمن الْقدیر
که رحمت و آگاهی ات همه اشیا را فراگرفته است و تویی خداوند پایدار، جاودانه، نگاه بان چیره و توانمند.
إلهی لمْ أزلْ سائلًا مسْکیناً فقیراً إلیْک
معبودا، من همواره درخواست کننده، بیچاره و نیازمند درگاه تو بوده ام.
فاجْعلْ جمیع أمری [أموری]موْصولًا بثقة الاعْتماد علیْک و حسْن الرّجوع إلیْک
پس همه امورم را به اطمینان اعتماد بر خود و بازگشت نیک به درگاهت.
و الرّضا بقدرک و الْیقین بک و التّفْویض إلیْک
و خشنودی به مقدراتت و یقین به خود و واگذاری امور بر خود، بپیوند.
(سبْحانک لا علْم لنا إلّا ما علّمْتنا إنّک أنْت الْعلیم الْحکیم)
«پاکی تو و جز آنچه را که به ما آموختهای نمیدانیم و تو آگاه و حکیمی.»،
(سبْحانه بلْ له ما فی السّماوات و الْأرْض کلٌّ له قانتون)
«پاکا خدا، آری همه آنچه در آسمانها و زمین هستند، فرمانبر اویند.»،
(سبْحانک فقنا عذاب النّار ) (سبْحانک تبْت إلیْک و أنا أوّل الْمؤْمنین )
«پاکی توای خدا، پس ما را از عذاب آتش جهنم نگاه دار.»، «پاکی تو و من به درگاهت توبه نمودم و اولین مؤمن هستم.»،
(سبْحانک أنْت ولیّنا منْ دونهمْ) (سبْحان اللّه ربّ الْعالمین)
«پاکی توای خدا و تو خود سرپرست ما از میان همه آنان [آفریده ها]هستی.»، «پاکا خدا پروردگار جهانیان.»،
(سبْحان اللّه و ما أنا من الْمشْرکین) (سبْحان اللّه عمّا یشْرکون)
«پاکا خدا و من هرگز از مشرکان نیستم.»، «پاکا خدا از آنچه شریک او قرار میدهند.»،
(سبْحان الّذی أسْری بعبْده لیْلًا من الْمسْجد الْحرام إلی الْمسْجد الْأقْصی
«پاکا خدایی که بنده خود را شبانه از مسجد الحرام به مسجد الاقصی-
الّذی بارکْنا حوْله لنریه منْ آیاتنا إنّه هو السّمیع الْبصیر)
که پیرامون آن را خجسته گردانیدیم-سیر داد تا برخی از نشانههای خود را به او ارائه دهد، به راستی که او شنوا و بینا است.»،
(سبْحان اللّه حین تمْسون و حین تصْبحون و له الْحمْد فی السّماوات و الْأرْض
«پاکا خدا هنگامی که شام و صبح میکنید و ستایش خدا را در آسمانها و زمین
و عشیًّا و حین تظْهرون یخْرج الْحیّ من الْمیّت و یخْرج الْمیّت من الْحیّ
و به هنگام شامگاه و آنگاه که ظهر میکنید. زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون میکشد.
و یحْی الْأرْض بعْد موْتها و کذلک تخْرجون) (سبْحانه و تعالی عمّا یشْرکون)
و زمین را بعد از مرگ، زنده میگرداند و شما نیز [در قیامت]این چنین بیرون آورده میشوید.»، «خداوند پاک و متعالی است از آنچه شریک او قرار میدهند.»،
(سبْحانه و تعالی عمّا یقولون علوًّا کبیراً)
«پاک و بسیار منزه و متعالی است خدا از آنچه درباره او میگویند.»،
(سبْحان ربّنا إنْ کان وعْد ربّنا لمفْعولًا) (سبْحان الّذی بیده ملکوت کلّ شیْءٍ و إلیْه ترْجعون)
«پاکا پروردگار ما و وعدهی او حتما به وقوع خواهد پیوست.»، «پاکا خدایی که ملکوت هر چیز به دست او است و شما به سوی او بازگردانده میشوید.»،
(سبْحانه بلْ عبادٌ مکْرمون) (سبْحانه هو اللّه الْواحد الْقهّار)
«پاکا خدا و [فرشتگان]بندگان گرامی هستند.»، «پاکا خدای یگانه و چیره.»،
(سبْحان ربّنا إنّا کنّا ظالمین) (سبْحان ربّک ربّ الْعزّة عمّا یصفون
«پاکا پروردگار ما و به راستی که ما ستم نمودیم.»، «پاکا پروردگار تو، پروردگار صاحب عزت از آنچه او را بدان توصیف میکنند.
و سلامٌ علی الْمرْسلین و الْحمْد للّه ربّ الْعالمین)
و درود بر فرستاده شدگان و ستایش خدا را که پروردگار جهانیان است.»
اللّهمّ صلّ علی محمّدٍ و آل محمّدٍ و عرّفْنا برکة هذا الشّهْر و یمْنه و ارْزقْنا خیْره
خداوندا، بر محمد و آل محمد درود فرست و ما را با برکت و فرخندگی این ماه آشنا گردان و خیر آن را روزی مان کن.
و اصْرفْ عنّا شرّه و اجْعلْنا فیه من الْفائزین برحْمتک یا أرْحم الرّاحمین
و از شرّ آن بازدار و از رستگاران در آن قرار ده، به رحمتتای مهربانترین مهربانان.
روز هشتم:
در روز هشتم ربیع الاول، سال ۲۰۶، شهادت امام حسن عسکرى (علیه السلام) طبق روایتى واقع شده است و از همان روز، امامت حضرت صاحب الزّمان، حجّة بن الحسن (عجّل الله تعالى فرجه الشریف)آغاز شده است
در این روز شایسته است زیارت امام حسن عسکری (علیه السلام)خوانده شود.
روز دهم:
روز ازدواج رسول خدا (صلى الله علیه وآله) با حضرت خدیجه کبرى است در حالى که رسول خدا (صلى الله علیه وآله) ۲۵ ساله بود و حضرت خدیجه ۴۰ ساله؛ به همین مناسبت روزه این روز به عنوان شکرگزارى مستحب شمرده شده است.
روز دوازدهم:
این روز مطابق نظر مرحوم شیخ کلینى و مسعودى و همچنین مشهور میان اهل سنّت، روز ولادت با سعادت نبىّ مکرّم اسلام (صلى الله علیه وآله) است.
همچنین در این روز، رسول خدا (صلى الله علیه وآله) بعد از ۱۲ روز که مسیر راه میان مکّه و مدینه را پیمود وارد مدینه گردید و نیز روز انقراض دولت بنى مروان در سال ۱۳۲ است.
اعمال مستحب در این روز به شکرانه انقراض دولت اموی دو مورد است:
۱- روزه گرفتن.
۲- دو رکعت نماز مستحبی که در رکعت اول بعد از حمد، سه بار سوره کافرون و در رکعت دوم بعد از حمد سه بار سوره توحید خوانده میشود.
در روز هشتم ربیع الاول، سال ۲۰۶، شهادت امام حسن عسکرى (علیه السلام) طبق روایتى واقع شده است و از همان روز، امامت حضرت صاحب الزّمان، حجّة بن الحسن (عجّل الله تعالى فرجه الشریف)آغاز شده است
در این روز شایسته است زیارت امام حسن عسکری (علیه السلام)خوانده شود.
روز دهم:
روز ازدواج رسول خدا (صلى الله علیه وآله) با حضرت خدیجه کبرى است در حالى که رسول خدا (صلى الله علیه وآله) ۲۵ ساله بود و حضرت خدیجه ۴۰ ساله؛ به همین مناسبت روزه این روز به عنوان شکرگزارى مستحب شمرده شده است.
روز دوازدهم:
این روز مطابق نظر مرحوم شیخ کلینى و مسعودى و همچنین مشهور میان اهل سنّت، روز ولادت با سعادت نبىّ مکرّم اسلام (صلى الله علیه وآله) است.
همچنین در این روز، رسول خدا (صلى الله علیه وآله) بعد از ۱۲ روز که مسیر راه میان مکّه و مدینه را پیمود وارد مدینه گردید و نیز روز انقراض دولت بنى مروان در سال ۱۳۲ است.
اعمال مستحب در این روز به شکرانه انقراض دولت اموی دو مورد است:
۱- روزه گرفتن.
۲- دو رکعت نماز مستحبی که در رکعت اول بعد از حمد، سه بار سوره کافرون و در رکعت دوم بعد از حمد سه بار سوره توحید خوانده میشود.
روز چهاردهم:
در سال ۶۴ در چنین روزى، یزید بن معاویه به هلاکت رسید.
وى پس از سه سال و نه ماه خلافت که همراه با جنایات عظیمى بود (که مهمترین آن واقعه کربلا و شهادت ابا عبداللّه الحسین (علیه السلام) و یارانش مى باشد) در سنّ سى و هفت سالگى در منطقه «حوران» زندگى ننگینش به پایان رسید جنازه اش را در دمشق دفن کردند ولى اکنون اثرى از او نیست.
در سال ۶۴ در چنین روزى، یزید بن معاویه به هلاکت رسید.
وى پس از سه سال و نه ماه خلافت که همراه با جنایات عظیمى بود (که مهمترین آن واقعه کربلا و شهادت ابا عبداللّه الحسین (علیه السلام) و یارانش مى باشد) در سنّ سى و هفت سالگى در منطقه «حوران» زندگى ننگینش به پایان رسید جنازه اش را در دمشق دفن کردند ولى اکنون اثرى از او نیست.
شب هفدهم:
طبق روایات مشهور شیعه، شب ولادت حضرت خاتم الانبیا، رسول معظّم اسلام (صلى الله علیه وآله) است و شب بسیار مبارکى است.
طبق روایات مشهور شیعه، شب ولادت حضرت خاتم الانبیا، رسول معظّم اسلام (صلى الله علیه وآله) است و شب بسیار مبارکى است.
۱) غسل به نیّت روز هفدهم ربیع الاول.
۲) روزه: که براى آن فضیلت بسیار نقل شده است، از جمله در روایاتى از ائمّه معصومین (علیهم السلام) آمده است: کسى که روز هفده ربیع را روزه بدارد، خداوند براى او ثواب روزه یکسال را مقرّر مى فرماید.
۳) دادن صدقه، احسان نمودن و خوشحال کردن مۆمنان و به زیارت مشاهد مشرّفه رفتن.
۴) زیارت رسول خدا (صلى الله علیه وآله) از دور و نزدیک در روایتى از آن حضرت آمده است: هر کس بعد از وفات من، قبرم را زیارت کند مانند کسى است که به هنگام حیاتم به سوى من هجرت کرده باشد، اگر نمى توانید مرا از نزدیک زیارت کنید، از همان راه دور به سوى من سلام بفرستید (که به من مى رسد).
۵) زیارت امیر مۆمنان، على (علیه السلام) نیز در این روز مستحب است با همان زیارتى که امام صادق (علیه السلام) در چنین روزى کنار ضریح شریف آن حضرت (علیه السلام) وى را زیارت کرد.
۶) تکریم، تعظیم و بزرگداشت این روز بسیار بجاست، مرحوم «سیّد بن طاووس»، در اقبال، در تکریم و تعظیم این روز به خاطر ولادت شخص اوّل عالم امکان و سرور همه ممکنات حضرت نبىّ اکرم (صلى الله علیه وآله) سفارش بسیار کرده است.
بنابراین، سزاوار است مسلمین با برپایى جشنها و تشکیل جلسات، هرچه بیشتر با شخصیّت نبىّ مکرّم اسلام (صلى الله علیه وآله)، سیره و تاریخ زندگى او آشنا شوند و از آن، براى ساختن جامعه اى اسلامى و محمّدى بهره کامل گیرند.
همچنین یکسال قبل از هجرت رسول خدا (صلى الله علیه وآله)، در چنین شبى معراج آن حضرت صورت گرفت.
روز هفدهم:
همانطور که گفتیم مشهور میان علماى امامیّه آن است که روز هفدهم ربیع الاول، روز ولادت با سعادت رسول خدا حضرت محمّد بن عبداللّه (صلى الله علیه وآله) است و معروف آن است که ولادتش در مکّه معظّمه، واقع شده است، و زمان ولادتش هنگام طلوع فجر، روز جمعه، سنه عام الفیل بوده است. (عام الفیل سالى است که ابرهه با لشکرش که بر فیل سوار بودند به قصد تخریب کعبه آمد، ولى همگى نابود شدند).
همچنین در چنین روزى در سال ۸۳ هجرى قمرى، ولادت امام صادق (علیه السلام) واقع شده است و از این جهت نیز بر اهمّیّت این روز افزوده شده است.
ماه ربیع الاول گرچه آغاز آن آمیخته با خاطره غم انگیز و اندوهبار شهادت امام حسن عسکرى (علیه السلام) است، ولى از آن جا که میلاد مبارک حضرت ختمى مرتبت رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه وآله) مطابق روایت معروف، در هفدهم این ماه و طبق روایت غیرمعروف، در دوازدهم آن واقع شده و میلاد حضرت صادق (علیه السلام) نیز در هفدهم این ماه است، ماه شادى و جشن و سرور است.
از آن جا که هجرت پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) که سرچشمه دگرگونى عمیق در جهان اسلام و عزّت و شوکت مسلمین شد، و همچنین داستان «لیلة المبیت» در این ماه واقع گردیده و آغاز امامت پربرکت حضرت بقیة اللّه (ارواحنا فداه) همزمان با شهادت پدر بزرگوارش نیز مى باشد در مجموع از ماههاى بسیار پربرکت و پرخاطره است، که سزاوار است، همه علاقهمندان مکتب اهل بیت (علیهم السلام) آن را ارج نهند و گرامى بدارند.
۲) روزه: که براى آن فضیلت بسیار نقل شده است، از جمله در روایاتى از ائمّه معصومین (علیهم السلام) آمده است: کسى که روز هفده ربیع را روزه بدارد، خداوند براى او ثواب روزه یکسال را مقرّر مى فرماید.
۳) دادن صدقه، احسان نمودن و خوشحال کردن مۆمنان و به زیارت مشاهد مشرّفه رفتن.
۴) زیارت رسول خدا (صلى الله علیه وآله) از دور و نزدیک در روایتى از آن حضرت آمده است: هر کس بعد از وفات من، قبرم را زیارت کند مانند کسى است که به هنگام حیاتم به سوى من هجرت کرده باشد، اگر نمى توانید مرا از نزدیک زیارت کنید، از همان راه دور به سوى من سلام بفرستید (که به من مى رسد).
۵) زیارت امیر مۆمنان، على (علیه السلام) نیز در این روز مستحب است با همان زیارتى که امام صادق (علیه السلام) در چنین روزى کنار ضریح شریف آن حضرت (علیه السلام) وى را زیارت کرد.
۶) تکریم، تعظیم و بزرگداشت این روز بسیار بجاست، مرحوم «سیّد بن طاووس»، در اقبال، در تکریم و تعظیم این روز به خاطر ولادت شخص اوّل عالم امکان و سرور همه ممکنات حضرت نبىّ اکرم (صلى الله علیه وآله) سفارش بسیار کرده است.
بنابراین، سزاوار است مسلمین با برپایى جشنها و تشکیل جلسات، هرچه بیشتر با شخصیّت نبىّ مکرّم اسلام (صلى الله علیه وآله)، سیره و تاریخ زندگى او آشنا شوند و از آن، براى ساختن جامعه اى اسلامى و محمّدى بهره کامل گیرند.
همچنین یکسال قبل از هجرت رسول خدا (صلى الله علیه وآله)، در چنین شبى معراج آن حضرت صورت گرفت.
روز هفدهم:
همانطور که گفتیم مشهور میان علماى امامیّه آن است که روز هفدهم ربیع الاول، روز ولادت با سعادت رسول خدا حضرت محمّد بن عبداللّه (صلى الله علیه وآله) است و معروف آن است که ولادتش در مکّه معظّمه، واقع شده است، و زمان ولادتش هنگام طلوع فجر، روز جمعه، سنه عام الفیل بوده است. (عام الفیل سالى است که ابرهه با لشکرش که بر فیل سوار بودند به قصد تخریب کعبه آمد، ولى همگى نابود شدند).
همچنین در چنین روزى در سال ۸۳ هجرى قمرى، ولادت امام صادق (علیه السلام) واقع شده است و از این جهت نیز بر اهمّیّت این روز افزوده شده است.
ماه ربیع الاول گرچه آغاز آن آمیخته با خاطره غم انگیز و اندوهبار شهادت امام حسن عسکرى (علیه السلام) است، ولى از آن جا که میلاد مبارک حضرت ختمى مرتبت رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه وآله) مطابق روایت معروف، در هفدهم این ماه و طبق روایت غیرمعروف، در دوازدهم آن واقع شده و میلاد حضرت صادق (علیه السلام) نیز در هفدهم این ماه است، ماه شادى و جشن و سرور است.
از آن جا که هجرت پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) که سرچشمه دگرگونى عمیق در جهان اسلام و عزّت و شوکت مسلمین شد، و همچنین داستان «لیلة المبیت» در این ماه واقع گردیده و آغاز امامت پربرکت حضرت بقیة اللّه (ارواحنا فداه) همزمان با شهادت پدر بزرگوارش نیز مى باشد در مجموع از ماههاى بسیار پربرکت و پرخاطره است، که سزاوار است، همه علاقهمندان مکتب اهل بیت (علیهم السلام) آن را ارج نهند و گرامى بدارند.