ٖ تنظیمات قالب
امروز : جمعه 05 اردیبهشت 1404
  • 1395/11/20 - 10:02

تحلیل جامعه شناختی از یک روز معمایی

راهپیمایی 22 بهمن صورت اجتماعی و عینی انقلاب اسلامی است. این پدیده منحصر به فرد انسانی که متغییر متمایز کننده ابعاد انسانی و مردمی انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلابها و تحرکات سیاسی اجتماعی جهان است تقریبا هیچ مشابهی در جهان ندارد..

راهپیمایی ۲۲ بهمن پدیده ای بی مانند در عمر نظام های سیاسی و انقلاب است. همانگونه که هیج انقلابی از انقلابات عصر جدید پس از انقلاب فرانسه این ظرفیت، امکان و جرات را نداشته که سرنوشت خویش را به رای مردم و انتخاب آنها متکی کند، هیج یک از آنها و یا حتی حکومت های تثبیت شده نیز در خود جسارت و امکان پذیرش این مخاطره عظیم را نداشته که هر ساله سرنوشت خود را به پدیده حضور مردمی که در بیست و دوم بهمن ما شاهد آنیم، مشروط کند.


در 37 سال گذشته مردم مسلمان ایران مکرر صحنه ای حماسی  که در بیست و دوم بهمن ماه شاهد آن هستیم را در میان بهت و ناباوری همگان چه دوست و چه دشمن، خلق می کنند. دشمنان انقلاب نیز همواره بر روی عدم حضور مردم در این صحنه شرط بندی و آن را تشویق کرده اند اما هر ساله پس از تکرار این حضور ، این سوال به صورت پنهان یا آشکار ، برای همه مطرح بوده است که چگونه چنین حادثه ای ممکن شده است و معنای آن چیست؟ تمام کسانی که درک مجملی از شرایط تاریخی عصر حاضر و امکانات و مقدورات صحنه سیاست دارند به خوبی می دانند که راهپیمایی بیست و دوم بهمن با چه دشواریهایی روبروست.


بسیج یک کشور به گونه ای سراسری تنها در شرایطی بسیار خطیر که با مرگ زندگی مردم آن پیوند داشته باشد، امکان دارد. تنها در اوضاع احوالی کاملا غیر عادی که در عمر یک نسل تنها یک، دو یا حداکثر سه بار رخ می دهد می توان انتظار داشت که چنین بسیجی ممکن شود. هنگامی که زندگی، مسیر عادی را طی می کند و رخدادها صورت تکراری به خود می گیرند، هیج نیرویی نمی تواند مردم را از زندگی روزمره شان کنده و در مسیر چنین بسیجی قرار دهد.





صعوبت انجام فراخوانی بزرگ نظیر بسیج بیست و دوم بهمن تنها در همین حد خلاصه نمی شود. بسیج این روز تنها نیازمند نیرویی نیست که بر نیروی منفی روزمرگی ها، خمودگی ها و لذت های ریشه دار در زندگی عادی غلبه کند.بسیجی چنین، صرفا نیازمند غلبه بر دغدغه های فوری واهداف خاص گروهی و مشکلات ناشی از توجه به اهداف عام و دور از دسترسی نیست. بسیج این روز نیازمند نیرویی بسی بیشتر برای غلبه بر روندهای منفی و نامطلوبی است که طبیعت عالم سیاست است.


 اگر همه ی این تاثیرات منفی را  مد نظر قرار دهیم، روشن خواهد شد که برای غلبه بر این نیروی باز دارنده چه نیرو و قابلیت هایی برای بسیج عمومی یک ملت، باید وجود داشته باشد. اما همین صعوبتها  ،راهپیمایی بیست و دوم بهمن ماه را به لحاظ سیاسی اقدامی پر مخاطره می سازد. ماهیت مخاطره آمیز این اقدام کمابیش بر همگان روشن است و این را میتوان از سرمایه گذاری قوی و گسترده ای که رسانه های غربی برای ناکام گذاشتن آن انجام میدهند، دریافت.


با نظر به نقش و کارکردی که بسیج در حیات سیاسی انقلاب یافته است هر گونه عدم توفیق در این زمینه مستقیما و بی درنگ بر مشروعیت، اعتبار و مقبولیت مردمی نظام تاثیر خواهد گذاشت. به این معنا که این بسیج همچون قمار پر خطری می نماید که موجودیت یا بقاء و تداوم انقلاب و نظام را در گرو خود قرار داده است. در نتیجه به این ترتیب انقلاب با دعوت به این بسیج مشروعیت خود را در معرض آزمون بزرگی قرار می دهد که شکست در آن ولو به میزانی ناچیز تهدیدهای جدی متوجه آن خواهد ساخت. پیدایی چنین وضعیتی پدیده ای بی مانند در عمر نظام های سیاسی و انقلاب است.


همانگونه که هیچ انقلابی از انقلابات عصر جدید پس از انقلاب فرانسه این ظرفیت، امکان و جرات را نداشته که سرنوشت خویش را به رای مردم و انتخاب آنها متکی کند، هیج یک از آنها و یا حتی حکومت های تثبیت شده نیز در خود جسارت و امکان پذیرش این مخاطره عظیم را نداشته که هر ساله سرنوشت خود را به پدیده حضور مردمی که در بیست و دوم بهمن ما شاهد آنیم، مشروط کند.


بدنه مردمی انقلابهای مهم عصر جدید بسیار محدودتر از بدنه مردمی انقلاب اسلامی بوده است. انقلاب فرانسه صرفا انقلاب بورژوازی اشراف بود، بوجودآورندگان انقلاب چین  فقط کشاورزان بودند، انقلاب روسیه را سربازان از جنگ جهانی اول برگشته با همکاری کارگران یک کارخانه بزرگ به سامان نشاندند، انقلاب کوبا را فقط جمعی چریک به پیروزی رساندند و انقلابهای جمال عبدالناصر در مصر و قذافی در لیبی و عبدالکریم قاسم در عراق صرفا کودتایی نظامی بیش نبودند.به همین دلیل راهپیمایی های انقلابی هرگز پدیده هایی نمادین و صرفا سمبولیک نیستند.


 اما این تنها بخشی از مشکل است. شاید بخش مهمتر و حساسی تر مشکل آن است که حتی اگر حکومت یا جنبشی چنین ظرفیتی در خود بیابد، قطعا از ورود در این ماجرای پر مخاطره اجتناب خواهد کرد که هر سال یک بار خود را در معرض آزمون به این بزرگی و تعیین کننده قرار دهد. برای درک عظمت این کار لازم است که به نکته ای مهم توجه کنیم. بسیج مردمی اقدامی نظیر فراخوان مردم به رای ریزی یا ترتیب دادن اقداماتی از این دست نیست. با اینکه بطور طبیعی انتخابات چنین نقشی در تثبیت، تقویت یا کاهش مشروعیت و مقبولیت نظام های سیاسی دارد،اما ماهیت آنها به گونه ای است که تفسیر و تعبیرهای بسیار بر می دارد. عدم شرکت مردم در انتخابات یا کاهش آراء می تواند به دلایلی در سطحی پایین تر از موجودیت نظام از جمله ناخشنودی مردم از احزاب یا برنامه های آنها ارجاع شود. البته اگر حکومت ها می توانستند قطعا میکوشیدند از آزمون انتخابات ها نیز طفره رفته و خود را در معرض آن قرار ندهند.


 به همین دلیل می توان به خوبی معنای غیر معمول آزمونی همچون بیست و دوم بهمن ماه را دریافت. همه حکومتها برای افزایش مقبولیت و تثبیت و تداوم پایه های نظام سیاسی خود و مشروعیت آن نیازمند بهره گیری از خاطره های ملی نظیر روز استقلال و بر پایی آیین ها و جشن های ملی هستند و این کار را بنحوی انجام می دهند که کمترین هزینه را برای آنها در بردارد. به همین دلیل در بیشتر کشورهای دنیا این نوع مناسک آیینی و جشن های ملی یا از حضور مردم - به شکل محدود (نظیر جشن های انقلاب اکتبر در شوروی سابق) استفاده می کنند یا اینکه به صورتی کاملا بسته و با حضور مقامات رسمی انجام میگیرد.



 از این نیز بگذریم  در این آیین ها ، کار در حد آتشی بازی یا مراسم رژه یا ارسال یک پیام یا سخنرانی تلویزیونی روسای حکومت ها خلاصه می شود. با این حال انقلاب اسلامی ایران که به طور مطلق در هیچ زمینه ای، نظیر آن در میان انقلابات معاصر بشری - از چهار صد سال پیش به این طرف - نیست در این مورد نیز نمونه ای بی مانند به جهان عرضه کرده است و تقدیر تاریخی، این انقلاب را در مسیری کاملا ویژه قرار داده است . انقلاب اسلامی  شیوه ای را برای بر پایی جشن های پیروزی و مراسم یادبود سالانه انتخاب نمود که به معنای دقیق خود، یک انقلاب است. به این معنا، انقلاب اسلامی به جای اینکه بگونه ای مناسکی و آیینی به تجدید خاطره و یاد پیروزی و روزهای انقلاب دست بزند، هر ساله خود انقلاب را در شکلی خاص با همان سر زندگی، حیات و جوشش تجدید می کند. بیست دوم بهمن ماه برای انقلاب اسلامی صرفا یاد آوری و تکریم انقلاب اسلامی، رخدادهای حماسی و صحنه های ایثار و شهادت مردمی که در گذشته آن را بوجود آورده اند، نیست، بلکه باز تجدید انقلاب و بر پایی دوباره و چند باره آن است . مردم ایران در یک تداوم تاریخی هر ساله در این روز در کنارآنانی که انقلاب را ایجاد کرده اند، می ایستند و شانه به شانه آنها، انقلاب را «بازتولید» می کنند و از این طریق، آن را استمرار می بخشند. آنها در راهپیمایی خود صحنه ای نمایشی را بازی نمی کنند، بلکه به معنای دقیق و غیر نمادین، صحنه ای دیگر از انقلاب را ایجاد کرده و بخشی دیگر از تاریخ فعال و پویای آن را می سازند. اگر انقلاب را به شکل انقلاب دائمی که صرفا به لحاظ تئوریک مطرح شده و آرزوی انقلابیون تاریخ بوده است معنا کنیم، آنچه مردم ایران هر ساله در بیست دوم بهمن ماه به صحنه می آورند، تنها معنای قابل تحقق آن است. یک چنین چارچوب ، معنا دارترین و ممکن ترین قالبی است که می توان این روز معمایی را مفهوم و تا حدی از ابهام خارج سازد.



به عبارتی، تنها در صورتی می توان فراخوان عمومی بیست و دوم بهمن ماه را در هر سال فهمید که آن را صحنه ی نمایشی به حساب نیاوریم. هیج صحنه ی نمایشی هر قدر هم که ارزشمند به حساب آید، نمی تواند چنین حضوری را توجیه کند. بسیج نیرویی این چنینی، انگیزه ها و دلایلی قوی و استواری می خواهد. اگر بنا نباشد که عقل مردم را به هیج بیانگاریم نمی توانیم آنها را بازیچه تبلیغات قلمداد کنیم.


 تحقق این روز را نمی توان به قدرت رسانه ها نسبت داد. اگر تبلیغات و رسانه ها بطور مطلق چنین توانی داشتند، همه قدرتهای موجود عالم می بایست صحنه ای نظیر بیست و دوم بهمن یا عظیم تر از آن خلق کنند چرا که بسیاری از آنها نه تنهادر این زمینه از ما کم ندارند بلکه از قابلیتها و توانایی های تبلیغاتی و رسانه ای بمراتب قوی ترو کارآمد تری نیز برخوردارند.


 تبلیغات رسانه های جمعی و پول یا هر وسیله یا ابزاری نظیر آن تنها قابلیت ایجاد صحنه های نمایشی دارند  و نمی توانند مردمی را هر ساله برای چنین حضوری با این شور و شوق بسیج کنند. به علاوه تکریم انقلابی شکوهمند و حماسه های آن، تجلیل ایثارها و فداکاریها و یادآوری مجدد خاطره ها - هر قدر هم که ارزشمند و ذی قیمت باشد - نمی تواند مردمی را هر ساله با این حجم، گستردگی و شور کیفی در سراسر یک کشور تحت هر شرایطی به خیابان ها بکشاند.


راهپیمایی 22 بهمن از نظر مردم روزی تازه از انقلاب است.آنها به انقلاب به عنوان حادثه ای پایان یافته نگاه  نمی کنند، بلکه آن را همچنان مستدام، پایدار و در حال حرکت می بینند که به اقتضای شرایط تاریخی اش هر روزه درگیر مخاطرات و تهدیدات تازه ای است. از نظر مردم روز بیست دوم بهمن ماه روزی اساسی در جریان تحول این رخداد همچنان زنده و فعال است که طی آن سرنوشت یک سال انقلاب رقم می خورد. آنها مخاطرات و تهدیدهایی را که هر ساله متوجه انقلاب اسلامی است با بصیرت تمام ، ارزیابی و با حضور خود همچون حضور در عاشورا و تاسوعای ۵۷ آنها را دفع کرده و راه انقلاب را باز می کنند.



راهپیمایی 22 بهمن پدیده ای متفاوت از «کارناوالهای شهری اروپا و آمریکای لاتین»، « تظاهرات اعتراضی فرانسوی» و «رژه-تظاهرات ایدئولوژیک شوروی سابق»است. تلاش رسانه های غربی این است که راهپیمایی22 بهمن را به یکی از این اشکال وصل کنند، اما هر چه که پیش می‎رویم امکان تقلیلهایی از ایندست از بین می رود.


 راهپیمایی 22 بهمن صورت اجتماعی و عینی انقلاب اسلامی است. این پدیده منحصر به فرد انسانی که متغییر متمایز کننده ابعاد انسانی و مردمی انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلابها و تحرکات سیاسی اجتماعی جهان است تقریبا هیچ مشابهی در جهان ندارد.



منابع :



  • جعفری، علی، جامعه شناسی راهپیمایی 22 بهمن، انتشارات سوره مهر، 1395

  • کچویان، حسین، کندوکاو در ماهیت معمایی ایران، بوستان کتاب قم، 1383

  • گردهمایی جامعه‎شناسان ایرانی در تبیین چیستی و ماهیت راهپیمایی ۲۲ بهمن، پژوهشکده باقر العلوم(ع)،پورتال رسمی پژوهشکده علمی کاربردی باقرالعلوم (ع)


عبارت خود را درج و جهت جستجو "Enter" را بفشارید

تغییر اندازه فونت:

تغییر فاصله بین کلمات:

تغییر فاصله بین خطوط:

تغییر نوع موس:

تغییر نوع موس:

تغییر رنگ ها:

رنگ اصلی:

رنگ دوم:

رنگ سوم: